Popular Posts

۱۳۹۲ آبان ۹, پنجشنبه

آموزش های سندیکایی ـ بخش دوّم


در بخش نخست با مفهوم سندیکا به مثابه سازمان طبقاتی و صنفی کارگران آشنا شدیم. اینک در بخش دوم به مفهوم سندیکا، سازمان توده ای فراگیر و نیز دمکراتیک می پردازیم.
*ـ ب سازمان فراگیر توده ای؛
نقش اجتماعی طبقه کارگر با توجه به صنعتی شدن کشورها و در نتیجه رشد آگاهی کارگران رو به فزونی گرفته است. طبقه کارگر نه فقط از نظر تعداد که از نظر نقش تعیین کننده آن در روند تولید، به یک قدرت اجتماعی با نفوذ و نیرومند بدل گردیده است. اما قدرت اجتماعی کارگران زمانی می تواند بر زندگی اجتماعی آن تاثیر بایسته و لازم را بر جا نهد که این طبقه در سندیکاهای نیرومند و متشکل از وسیع ترین لایه های زحمتکشان و بطور کلی مزد بگیران سازمان یافته و پدیدار شود. به عبارت دیگر سندیکاهای کارگری تنها زمانی می توانند در دفاع از منافع مادی و معنوی کارگران و زحمتکشان نقش شایسته ایفا کنند که در مقام سازمان های فراگیر توده ای کارگری موجودیت خود را تضمین و تثبیت نمایند.
برای آن که سندیکا بتواند زحمتکشان هرچه بیش تری را در خود متشکل کند، باید درهایش بر روی همه زحمتکشان صرف نظر از عقاید سیاسی، مذهبی، قومی، نژادی یا جنسیتی آنان باز باشد.
طبقه کارگر طیف وسیعی از کارگران را با باورها و اعتقادات سیاسی، مذهبی و نظری گوناگون در بر می گیرد. سرمایه داران و دولت های سرمایه داری می کوشند که با سوء استفاده از این تنوع آرا و عقاید، وحدت طبقه کارگر را که ریشه در منافع ژرف مشترک آنان دارد از میان بردارند. از این رو برای اینکه سندیکاها بتوانند طیف گسترده کارگران و زحمتکشان را هرچه بیشتر در خود متشکل کنند، باید نه فقط در قبال کارفرما و دولت و نهادهای دولتی ـ حکومتی، بلکه در برابر گروه ها، حزب ها و سازمان های سیاسی و مذهبی نیز مستقل باشند. جنبش سندیکایی، جنبش مستقل و قایم بالذات است. در عین حال استقلال سندیکاهای کارگری مانع از همبستگی و ارتباط با حزب های سیاسی و جنبش های اجتماعی ترقی خواه در مبارزه مشترک برای پیشرفت اجتماعی، عدالت اجتماعی، حقوق و آزادی های دمکراتیک، استقلال و حق حاکمیت ملی نیست و نمی تواند باشد. (توضیح ضرور: تجربه نشان می دهد سندیکاهای کارگری بر پایه بینش طبقاتی خود در مبارزات گوناگون در نقاط مختلف جهان در همبستگی با حزب های مترقی و مردمی در مبارزه با فاشیسم، نژاد پرستی، برنامه های نو لیبرالی، جنگ افروزی امپریالیستی، حکومت های خودکامه و دیکتاتوری نقش بسزا ایفا کرده و ضمن حفظ استقلال خود در ارتباط سرشتی با حزب ها و جنبش های مترقی عمل کرده اند).
*ـ سازمان دمکراتیک؛
سومین ویژگی سندیکاها در کنار ماهیت طبقاتی و فراگیر توده ای آنها عبارتست از ویژگی دمکراتیک. به این معنا سندیکا سازمانی دمکراتیک تلقی می شود. سندیکاها بنا بر ماهیت فراگیر و توده ای و نیز طبقاتی خود سازمان دمکراتیک طبقه کارگر محسوب می شوند. به عبارت دقیق تر باید تمام اعضا در کلیه عرصه های تصمیم گیری و اجرای تصمیم های اتخاذ شده و نظارت بر حُسن اجرای آن ها حضور و مشارکت فعال داشته باشند. خصلت دمکراتیک سندیکاها موجب ارتقای آگاهی طبقاتی کارگران است. بنا به این خصلت، خرد جمعی در تصمیم گیری های سندیکاها حاکم است. بالاترین ارگان تصمیم گیری در سندیکا مجمع عمومی آن خواهد بود. تعیین سمت گیری ها، تدوین، تصویب و اصلاح اساسنامه و نظارت بر حُسن اجرای آن ها و نیز انتخاب نمایندگان، انتخاب هیات های رهبری، کمیسیون های اجرایی، اداری و حقوقی و دیگر ارگان های وابسته از جمله اختیارات مجمع عمومی است. خصلت دمکراتیک سندیکاها با ویژگی و ماهیت طبقاتی ـ صنفی و توده ای آنها ارتباط عضوی و سرشتی دارد. مرکزیت مبتنی بر دمکراسی در اداره سندیکاها بیانگر روح دمکراتیک حاکم بر فعالیت سندیکاهای کارگری است. بر این اساس دمکراسی سندیکایی و نتایج آن منجر بدان می شود که ۱ـ بین اعضای سندیکا روابط نزدیک تری ایجاد شود، ۲ـ اعضا در اتخاذ سمت گیری ها و تعیین سیاست و خط مش سندیکایی مشارکت فعال داشته باشند، ۳ـ اعضا در تمام سطوح فعالیت های سندیکایی سهیم باشند.
مشارکت اعضا در فعالیت های سندیکایی از مهم ترین ویژگی های مبارزات سندیکاهای کارگری است. سندیکا، یعنی همه اعضای آن. این یک اصل بنیادی به شمار می آید. از این رو برای آن که سندیکا بتواند واقعاً خصلت توده ای ـ فراگیر داشته باشد و برای آن که بتواند فعالیت خود را در زمینه های مختلف گسترش دهد و با موفقیت از عهده انجام وظایف و مسئولیت ها برآید باید به اصل مشارکت اعضا در تمام سطوح پای بند باشد. بنا براین برای مشورت با اعضای سندیکا و تشویق آنان به حضور در فعالیت های سندیکایی بویژه در کارگاهای بزرگ، می باید علاوه بر نشست ها و گردهمایی های عمومی ادواری، دیگر شیوه های مناسب از جمله انتشار جزوات سندیکایی و برگزاری نشست های متعدد را در نظر داشت. مشارکت اعضا تنها به معنای مشورت کردن با آنان و تشویق به ابراز عقیده درباره مسایل مربوط به سندیکا نیست بلکه باید آنان را در تمام فعالیت های سندیکایی نیز مشارکت داد. در این خصوص نقش رهبری و ارگان های منتخب حائز اهمیت بسزایی است. فعالیت سندیکایی به خودی خود پیش نخواهد رفت. به همین دلیل، لازم است که برای هدایت کارها خصوصاً در فاصله نشست های عمومی، یک رهبری به صورت دمکراتیک از جانب اعضای سندیکا انتخاب شود. رهبری وظیفه دارد که: ۱ـ تصمیم های اتخاذ شده را به صورت اصولی و به موقع به اجرا گذارد؛
۲ـ به فعالیت های سندیکایی تحرک لازم را بخشد و همه اعضا را در زندگی سازمان سندیکایی سهیم کند؛
۳ـ رهبری سندیکا برای آنکه بتواند نقش خویش را انجام دهد باید نماینده همه زحمتکشان باشد. این رهبری نباید بر فعالیت این یا آن عضو فعال، بلکه باید بر کار جمعی و گروهی فعالین و مبارزان سندیکایی متکی بتشد.
پایان بخش دوّم
ادامه آموزش های سندیکایی در شماره بعدی اتحاد کارگر منتشر می شود.