وقتی به نقدهای ایراد شده به جنبش سندیکایی نظر می اندازم، بسیار آزرده خاطر می شوم. بسیاری از این نقدها نه از روی اطلاع و تحقیق، بلکه از روی تصورات خام در مورد سندیکا و سندیکالیست ها اظهار گشته است. هیچ کدام از افرادی که دست به قلم میبرند از تاریخ جنبش سندیکایی و دستاوردهای مختص به آن آگاهی درستی نداشته و هیچ گاه سندیکالیست نبودهاند.به جز چند کتاب وجزوه کوچک و چند مصاحبه، یکصد سال تاریخ سندیکایی چیزی از خود به جا نگذاشته است. آنچه مانده نیز از طرف هیچ پژوهندهای مورد بررسی قرار نمیگیرد. متاسفانه روشنفکران کارگری ما که میباید این خلا را به گونهای رفع کنند آنچنان با این موضوع بیگانهاند که تاسف برانگیز است. البته از طرف دیگر رقبای سندیکالیستها بسیار فعالند و تا میتوانند در این مورد از آنچه نمیدانند داستان سرایی می کنند. چه آنانی که در خارج از کشور هستند و چه آنانی که درایران هستند وهرروزه از دستاوردهای سندیکاهای کارگری بهره می برند، هرگز نخواستهاند به روی خود بیاورند که قانون کار، 8ساعت کار، بازنشستگی، تعطیلی روز جمعه با حقوق، تعطیلات تابستانی باحقوق وبیمه تامین اجتماعی که هر روزه مورد استفادهشان است چگونه و با چه تلاشی به ثمر نشسته است. کارگران جوان ومبارز هم فکر میکنند که این دستاوردها از روز اول بوده وحتا گاه به غلط فکر می کنند که این زحمات همگی محصول دوران سلطنت بوده است. من میخواهم برای اولین بار از دستاوردی که چند سالی است بدست آمده، صحبت کنم. امیدوارم در آیندهای نزدیک به نگارش تاریخچه آن بپردازم. کانون بازنشستگان کارگران تامین اجتماعی که بطور روزمره در دسترس مستمری بگیران است و در سراسر ایران شعبه دارد وبازنشستگان همه روزه برای رفع مشکلات خود به آنجا مراجعه می کنند وهنوز بنیان گذاران آن زنده هستند، یکی از دستاوردهای سُترگ جنبش سندیکایی است که هیچگاه مهلت آن را نیافته که به عنوان یک دستاورد معرفی وشناسانده بشود.
پس از بستن غیرقانونی سندیکاها در سال 1362 و دستگیری بسیاری از اعضای هیات مدیرههای سندیکاها، و خانهنشین کردن سندکالیستهای مبارز، در اواخر دهه شصت تفکری در سندیکالیستهای مجرب شکل گرفت تا باایجاد انجمنی، بتوانند دستاوردهای سندیکایی و حقوق زحمتکشان را گسترش دهند. این افراد که اکثر پا به بازنشستگی می گذاشتند به فکر تاسیس کانونی برای تجمع افتادند. این گفتگوها که بین علیرضا فرهادی آخرین رییس هیات مدیره سندیکای کارگران اتوبوسرانی واحد که پس از آزادی از زندان، از محل کارش، شرکت واحد به موتوری شهرداری تهران باجبار منتقل شده بود و احمد کربلایی از سندیکای کارگران شهرداری آغاز و درسالهای بعد رضا پاکزاد از اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد - سیف اله اسدی دبیر سندیکای کارگران برق شرق تهران - ابوتراب فیضی از سندیکای کارگران گروه صنعتی بهشهر – علی دادبختیاری، محمد آتشکار و محمود ابراهیمی ازسندیکای کارگران چیت سازی – علی اکبر خبازها دبیر سابق و علی سلطانی و حجت اله حسینی، خدابخش پورهادی از سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی نیز به این تفکر سندیکایی پیوستند. این گروه گفتگو هایشان درمحل خانه کارگر شکل می گرفت، درسال 1370 و با بازنشسته شدن این افراد شکل جدیتری یافت. این گروه سندیکایی به دنبال سازمان دادن و گردآوری نظرات افراد، به سمت برپایی مجمع عمومی نیز بود. در 27/4/1373 مجمع عمومی برگزار و منجربه ثبت کانون کارگران بازنشسته شهرستان تهران در وزارت کار باشماره 101 به تاریخ 2/5/1373 گشت.
اولین هیات مدیره به شرح زیر شکل گرفت: علی اکبر خبازها رییس هیات مدیره، رضا پاکزاد نایب رییس هیات مدیره. اعضا هیات مدیره و بازرسین نیز به این شرح انتخاب شدند: علیرضا فرهادی، علی سلطانی، پورهادی، حجت اله حسینی، احمد کربلایی، ابوتراب فیضی، مجید سبزعلیان، ناصر ملک نژاد، علی اکبر فارسیجانی، مهدی حسینی، ذبیح اله چگینی، سیف اله اسدی، علی داد بختیاری. با نگاهی به اعضای منتخب مشاهده می گردد که علی سلطانی، علیرضا فرهادی، رضا پاکزاد، علی اکبر خبازها، ذبیح اله چگینی، پورهادی، حجت اله حسینی از فعالین سندیکای بسته شده کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی و احمد کربلایی از سندیکای کارگران شهرداری، ابوتراب فیضی ازسندیکای کارگران گروه صنعتی بهشهر، سیف اله اسدی از سندیکای کارگران برق شرق تهران، ناصرملک زاده، مهدی حسینی، علی داد بختیاری ازسندیکای کارگران چیت سازی بوده اند. بازنشستگان تهرانی به این افراد که سابقه درخشانی درامر سازماندهی مبارزات سندیکایی کارگران داشتند رای داده بودند. اولین هیات مدیره که با کارشکنیهای افراد به اصطلاح مدافع کارگر تشکیل شده بود به سرعت با تلاشهای خود در میان بازنشستگان چنان همه گیر شد که امروز 430 هزار نفر عضو دارد. از اولین اقدام های کانون می توان به تصویب رساندن افزایش مستمری هرساله بود که تا آن زمان سابقه نداشت. تا تاریخ تشکیل کانون، عیدی وحق عایلهمندی به مستمری بگیران تامین اجتماعی تعلق نمیگرفت که با کوشش این سندیکالیستهای قدیمی و مبارز به حقوقشان اضافه شد. این سندیکالیستها که در طی سالیان مبارزه، بکارگیری قوانین رابه نفع طبقه کارگر خوب آموزش دیده بودند به تلاشهای خود افزوده و در سال 1380 مواد قانونی را به تصویب رساند که نشان از آگاهی این موضوع داشت.
«اگر دختر پس از طلاق به خانه والدین بازگردد تامین اجتماعی باید دفترچه بیمه برایش صادرکند. ویا اگر دختر و پسری حتا در 50 سالگی شروع به تحصیل کنند، حق اولاد به مستمری بگیر تعلق خواهد گرفت وهم دفترچه تامین اجتماعی صادر خواهدشد. اگر دختری پس از طلاق به خانه پدری بازگردد باید مستمری پدر و یا مادر برایش برقرار شود. یا اگر خانمی همسرش فوت میکرد بیش از 480 هزارتومان (با احتساب نرخ امروزی) به او پرداخت نمی شد که درسال 1/4/1390 از دیوان عدالت اداری رایی گرفته شد که حتا اگر مستمری بگیر 2میلیون تومان هم دریافتی داشته باشد کلیه حقوق را کامل به همسرش، مادرش، پدرش، و فرزندش (چنانچه زنده باشند) بدون کسری پرداخت شود. درحال حاضر بجز کوششهای این چنینی که مشتی ازخروار بود ازطرف کانون، به بازنشستگان وام، سفرزیارتی، کارت منزلت، بیمه تکمیلی، بلیط استخر که با هزینهای ناچیز تعلق گرفته و برای فوت بازنشسته5/1 میلیون پرداخت می شود.» این دستاوردها تا پیش از تشکیل کانون بازنشستگان تهران وجود نداشت. درحال حاضر درسراسر ایران کانون بازنشستگان دایر شده است.
سالها خواهد گذشت واین فداکاران و قهرمانان گمنام جنبش کارگری از یادها خواهند رفت. منتقدین سندیکایی امروزی هم که فردا به جمع بازنشستگان خواهند پیوست، از این امکانات استفاده خواهند کرد وباز هم نخواهند گفت که این دستاورد طبقه کارگر و فرزندان قهرمان جنبش سندیکایی ایران است.
مازیار گیلانینژاد
10/5/1392
به نقل از پیام سندیکا شماره 21