Popular Posts

۱۳۹۳ مرداد ۳, جمعه

مقررات زدایی، خصوصی سازی و حقوق سندیکایی کارگران


جمهوری اسلامی با مانورهای فریبکارانه باز هم به عضویت خود در هیأت مدیره سازمان جهانی کار استمرار بخشید. عضویت جمهوری اسلامی در هیأت مدیره اصلی این نهاد در حالی صورت می‌گیرد که تبعیض آشکاری در خصوص فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری (دبلیو- اف – تی – یو) در مقایسه با تشکل‌های دیگر در این نهاد اعمال می‌گردد. وزیر کار، نمایندگان تشکل‌های زرد و ارتجاعی حکومت با عضویت در این نهاد، به دروغ و برای فریب کارگران کشور و افکار عمومی جهان (یعنی سندیکاها و جنبش سندیکایی واقعی و طبقاتی و نیروهای مترقی) سخن از "حل بیکاری جوانان"، "موضوع اشتغال " و از این قبیل مسایل می‌زنند که همانند مواضع همفکران آنها در دولت‌های سرمایه‌داری و وابسته به امپریالیسم و تشکل‌های دست آموز، ریاکارانه، دروغ و صرفاً مانوری فریبکارانه است. دولتِ روحانی برپایه سیاست‌های کلی جمهوری اسلامی و اقتصاد مقاومتی ولی‌فقیه (محتوی این اقتصاد مقاومتی خصوصی سازی و پیوند با سرمایه‌داری جهانی است) همزمان با تبلیغ بر روی عضویت در هیأت مدیره سازمان جهانی کار و دعوت وزیر این حکومت برای بازگشایی دفتر آن در تهران، با جدیت و در کنار و همراه با اتاق بازرگانی یعنی ستاد کلان سرمایه‌داران و کارفرمایان ایران، برنامه‌ها و دستوراتِ دیکته شده از سوی نهادهای امپریالیستی را با خشونت تمام اجرا و منافع و امنیت شغلی کارگران میهن ما را نابود و پایمال می‌سازد.

با آغاز مرحله دوّم برنامه آزاد سازی اقتصادی مطابق نسخه‌های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی، مجموعه‌ای از طرح‌ها از سوی دولت و دیگر نهادهای جمهوری اسلامی در دستور کار قرار گرفته است. برنامه مقررات زدایی برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی در پیوند با خصوصی سازی از مهمترین طرح‌های جمهوری اسلامی و دولت حسن روحانی در این مقطع زمانی به شمار می آیند که اثرهای مستقیم بر زندگی و امنیت شغلی کارگران و زحمتکشان داشته و دارند.

این برنامه‌ها در حالی تدوین و اجرا می شوند که کارگران میهن ما از حقوق شناخته شده سندیکایی خود محروم بوده و فاقد سندیکاهای مستقل که بر پایه صحیح طبقاتی شکل گرفته باشند، هستند. حسن روحانی در مراسم حکومتی اوّل ماه مه که در سالن 12 هزار نفری مجموعه ورزشی آزادی برگزار شد، گفته بود:"کارگران ستون فقرات تولید کشور هستند... دولت تدبیر و امید... مصمم است سال 93 را سال رونق تولید و شکستن رکود اقتصادی اعلام کند... شکل گیری تشکل‌های... مردمی و انجمن‌های خاص در میان کارگران آزاد و بدون مشکل باشد". عملکرد دولت و راهبرد اقتصادی ـ اجتماعی آن درست در نقطه مقابل منافع طبقه کارگر و زحمتکشان قرار دارد و سخنان و مواضع روحانی و وزیر کار ربیعی در خصوص حقوق زحمتکشان را فقط باید تبلیغات بی‌پشتوانه نام نهاد. یکی از طرح‌های دولت برای "رونق تولید" برنامه مقررات زدایی برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی است. از روحانی به عنوان رئیس جمهور باید پرسید، آیا در برنامه مقررات زدایی و تبعات آن از کارگران و تشکل‌های کارگری واقعی نظر خواهی شده و آنان طرف مشورت قرار گرفته اند؟! و چرا اتاق بازرگانی به نمایندگی از کلان سرمایه‌داران و کارفرمایان در تمامی موارد طرف مشورت و حتی ارایه دهنده طرح و برنامه به دولت است ولی در مقابل سندیکاهای کارگری نه تنها طرف مشورت قرار ندارند بلکه به شدت با آنها برخورد و فعالین سندیکایی دستگیر و زندانی می شوند. نمونه دستگیری‌های کارگران و فعالین سندیکاها در اوّل ماه مه امسال پیش روی ماست! چگونه رئیس جمهور از "تشکل‌یابی کارگران بدون مشکل" سخن می گوید، ولی کارگران از حق قانونی اعتصاب برخوردار نیستند و هرگونه فعالیت سندیکایی مطابق با منشور جهانی حقوق سندیکایی مصوب فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری و مقاوله نامه‌های سازمان جهانی کار(مقاوله نامه‌های 87 ـ 98) توسط نهادهای امنیتی سرکوب و کارگران فعال صرفاً به دلیل مسایل صنفی ـ سندیکایی بازداشت و شکنجه می شوند؟! برنامه‌هایی چون مقررات زدایی، آزاد سازی اقتصادی و خصوصی سازی، امنیت شغلی کارگران را تهدید و پایمال می سازد. هدف اصلی مقررات زدایی و آزاد سازی دستمزدها که اکنون در دستور کار دولت و بطور کلی جمهوری اسلامی قرار دارد، مهیّا ساختن نیروی کار ارزان و مطیع برای شرکت‌های داخلی و خصوصاً شرکت‌های بزرگ خارجی است. روحانی زمانی می‌تواند از "تشکل یابی کارگران بدون مشکل" سخن به میان آورد که حقوق سندیکایی کارگران ایران در عمل و نه در حرف رسمیت یافته و بی شرط و شروط محترم شمرده شده و اجرا گردد. مطابق مفاد منشور جهانی حقوق سندیکایی: "کارگران حق دارند سندیکاهای کارگری تشکیل دهند؛ به سندیکاهای موجود بپیوندند و بی آنکه اجازه یا نظارت مقامات دولتی یا کارفرمایان لازم باشد، در هر فعالیت سندیکایی شرکت کنند." بعلاوه در منشور جهانی حقوق سندیکایی با صراحت قید گردیده: "کارگران حق دارند در محل کار خود یا در هر جای دیگر گرد هم آیند، به مذاکره بنشینند و عقاید خود را در خصوص تمام مسایلی که به آنان مربوط است، آزادانه ابراز دارند."

منشور جهانی حقوق سندیکایی مصوب فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری در بخش سوم ـ حق سندیکاها در نمایندگی کارگران تصریح می کند: "سندیکاهای کارگری حق دارند از منافع هر کارگری دفاع کنند و هر مسأله‌ای را که به منافع کارگران مربوط است، بررسی کرده و در باره آن اظهار نظر و دخالت کنند... سازمان‌های سندیکایی کارگران باید در تمام مسایلی که مستقیم و یا غیر مستقیم به کارگران مربوط می شود، بخصوص در تنظیم قوانین و آیین نامه‌ها، طرف مشورت قرار گیرند."

علاوه بر اینها در خصوص حق اعتصاب در منشور آمده است: "حق اعتصاب یک حق سیاسی کارگران است. هر کارگر، صرف نظر از حرفه اش، حق دارد بدون هیچ گونه محدودیتی به حربه اعتصاب توسل جوید."

پرسش اینجاست کدام یک از این حقوق معتبر شناخته شده و لازم الاجرا در جمهوری اسلامی رعایت شده و بر اساس آن کارگران می توانند "در تشکل یابی آزاد و بدون مشکل" اقدام کنند؟!

بر خلاف تبلیغات حکومتی، کارگران و زحمتکشان ایران از حقوق بدیهی سندیکایی خود محروم هستند و اجرای برنامه‌هایی چون خصوصی سازی، مقررات زدایی و آزاد سازی اقتصادی، منافع و امنیت شغلی آنان را نابود می سازد. پیوند مبارزه علیه برنامه‌های اقتصادی ـ اجتماعی جمهوری اسلامی با خواست احیای حقوق سندیکایی یکی از اولویت‌های کنونی جنبش سندیکایی موجود کارگران میهن ماست!


کارگر متحد همه چیز

کارگر متفرق هیچ چیز

کارگران در بند را آزاد کنید!

از حق اعتصاب دفاع کنیم!


فدارسیون جهانی سندیکاهای کارگری در مجمع بین المللی کنگره سازمان جهانی کار اعلام نمود:
« حق اعتصاب همان حق مبارزه است»
فدراسیون در تکمیل فعالیت‌های خود در طی مدت برگزاری صد و سومین کنگره سازمان بین المللی کار، در جلسه بحث و گفتگویی  اعلام نمود که تشکیلات سندیکاهای طبقاتی از حق اعتصاب با تمامی ابزار و توان خود دفاع خواهند نمود.
«حق اعتصاب مادر تمامی حقوق بوده، و حق مبارزه در راه منافع ما [زحمتکشان] می‌باشد» شرکت کنندکان این پیام را  از زبان جورج ماوریکوس دبیر اول فدراسیون و ماکسیموس الیساکیس استاد دانشگاه ژنو  شنیدند.
« فدراسیون این کنفرانس را در دفتر مرکزی سازمانی جهانی کار ، که توسط کارفرمایان و دولت‌ها حمایت میشود، برگزار نموده و اعلام می‌دارد که از حق اعتصاب و سایر شکل‌های مبارزه را حمایت می‌کند.
فدراسیون  از تمامی کارفرمایان می‌خواهد که بازی با کنوانسیون ۸۷ را متوقف نموده  و بدانند که این حق بعنوان یک مزیت کاری برای کارگران کشورها اعطا نشده است بلکه با مبارزه قهرمانانه و خونین طبقه کارگر بدست آمده است.
فدراسیون از سندیکاهای کارگری و زحمتکشان درخواست می‌کند که از این حق به هر وسیله ممکن چه در کارخانجات چه در خیابانها و یا جامعه و یا مجالس قانون گذاری کشورها دفاع نمایند». این پیام رهبری فدراسیون که توسط دبیرکل آن در کنگره سازمان جهانی کار اعلام گردید.
ترجمه از:

فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری جنایات اسراییل صهیونیست را محکوم می‌کند!

۱۰ ژوییه ۲۰۱۴
فدارسیون جهانی سندیکاهای کارگری با پایبندی راستین به اصول همبستگی بین المللی خود با مردم فلسطین که تحت فشار روانی و عملیات نظامی روزانه قرار دارند، سیاست‌های جنایت کارانه دولت اسرائیل  و حملات ، آدم ربایی‌ها و توسعه ساخت و ساز در سرزمین‌های فلسطینی‌ها را قویا محکوم می‌نماید.
تحت هیچ قانونی و توجیهی این حملات قابل قبول نمی‌باشد.
ریختن خون بیگناهان و بی‌عدالتی علیه فلسطینیان تنها در دستان اسرائیل صهیونیست نبوده بلکه به کمک حامیان آن، آمریکا و اتحادیه اروپا و نیز آنان که هیچ اقدامی در جهت متوقف کردن آن نمی‌کنند، می‌باشد.
ما بر همبستگی و پشتیبانی بردارانه خود از اتحادیه‌ وابسته به فدراسیون، سندیکای عمومی زنان فلسطین( GUPW)  ، خلق فلسطین و کارگران فلسطینی برای آزادی و داشتن کشور مستقل خود مبارزه می‌کنند، تاکید می‌نماییم.

در راه احیای حقوق سندیکایی با آموزش‌های فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری

پیمان آتن – بخش اول از فصل "ب"


در ادامه انتشار سند معتبر مصوب شانزدهمین گنگرۀ فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری، به نام پیمانِ آتن، اینک بخش اول از فصل "ب" با عنوان مشکلات حادِ طبقۀ کارگر، در دسترس مبارزان جنبش سندیکایی و  خوانندگان قرار میگیرد.




مشکلات حاد طبقۀ کارگر

شانزدهمین گنگرۀ اتحادیه‌های کارگری – پیمان 25 آتن

بیکاری

بیکاری بزرگترین مشکل طبقۀ کارگر در سطح جهانی است. بیکاری در تمام دنیای سرمایه‌داری بسیار بالا است و به‌طور مداوم گسترش می‌یابد. آمار رسمی بیکاریِ ارائه شده در کشورهای اتحادیۀ اروپا  10.7 درصد است. این بزرگترین نرخ بیکاری در بیست سال اخیر است. نرخ بیکاری در امریکای جنوبی 8.2 درصد؛ در افریقا حدود 9.3 درصد؛ در آسیا 7 درصد محاسبه شده است؛ و در امریکا 9.7 درصد است. البته ما همه می‌دانیم که آمار رسمی واقعیت را پنهان می‌کنند؛ مثلاً خودداری کشورهای اتحادیۀ اروپا از طبقه‌بندی جوانانی که گهگاه ممکن است یکبار در ماه کار بکنند به‌عنوان بیکار، نرخ واقعی بیکاری را پنهان می‌کند. ما همچنین به این واقعیت آگاه هستیم که چون در تمام قاره‌ها میلیون‌ها کشاورز فقیر و انسان‌های با شغل آزاد کارِ خود را از دست می‌دهند، نرخ بیکاری بالا خواهد رفت. مطابق جدول کشورهای با بالاترین نرخ بیکاری در سطح جهان، آمار نرخ بیکاری از این قرار است:

1.     بیکاری در تونس، 30 درصد
2.     بیکاری در افریقای جنوبی، 25.3 درصد
3.     بیکاری در اسپانیا، 20.3 درصد
4.     بیکاری در کراواسی، 18.8 درصد
5.     بیکاری در لیتوانی، 17.8 درصد
6.     بیکاری در یونان، 14.8 درصد
7.     بیکاری در لتونی، 14.3 درصد
8.     بیکاری در ایرلند، 13.8 درصد
9.     بیکاری در اسلواکی، 12.5 درصد
10. بیکاری در مصر، 12.4 درصد
11.  بیکاری در لهستان، 12.3 درصد
12. بیکاری در کلمبیا، 11.3 درصد
13.بیکاری در ترکیه، 11.2 درصد.

بیکاری یک پدیدۀ اجتماعی ذاتی سرمایه‌داری است. بیکاری مانع بسیار جدی در مقابلِ فعالیتِ سندیکاهای کارگری است؛ کارگران بیکار نه فقط در خیلی موارد به‌عنوان مکانیزمی برای شکستنِ اعتصاب بکار برده می‌شوند، بلکه برای پائین نگاه داشتن دستمزد کارگران و تحمیل محدودیت‌های دیگر روی آنان نیز استفاده می‌شوند.

برای فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری، برای اعضاء و دوستان ما، حمایت و کمک به بیکاران نیاز ضروری، یعنی وظیفه عمده ما است. با این وصف باید از دولت‌ها بخواهیم که تا پیدا کردن کار، به بیکاران کمک هزینه پرداخت بکنند. مراقبت ویژه‌ای باید به بیکارانِ جوان و پیر فراهم آورده شود. باید خواستار فراهم آمدن امکانات پزشکی، دارویی و بیمه رایگان برای تمام مردم بیکار بشویم. موضوع بسیار مهم این است که بیکاری با "سرمایه‌گذاری" از بین نمی‌رود. تحتِ سرمایه‌داری، با سرمایه‌گذاری یا بدون سرمایه‌گذاری، اشتغال موجود به‌طور مداوم کاسته خواهد شد.


روابط کار

بعد از سال 1990، کارِ تمام وقت کم کم توسطِ کار موقت و کارِ نیمه وقت جایگزین شده است. حقوق‌های ثابت به‌تدریج توسطِ «پاداش‌ها» جایگزین می‌شوند؛ و به‌تدریج با «حقوق براساس بازدهی -  فصل ب – مشکلات بحرانِ کاری» پیوند داده می‌شوند. ساعات کارِ منظم، توسط کار تمام روز بدون اضافه حقوق، جایگزین می‌شوند. خیلی از کارگران ملزم هستند بدون دریافت حقوقی به‌مدت چند ماه کار بکنند. شرایط برای مهاجرانِ اقتصادی و پناهندگان سیاسی حتی بدتر است. بنابراین، به‌بهانه تضمینِ قابلیتِ "رقابت"، شرایطِ کار عهد قرونِ وسطی، کار زیر زمینی، کارِ بدون حقوقِ کارگری، با "انعطاف پذیری" بازتولید می‌گردد. 

برای فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری، خواست کار تمام وقت و دائمی، همراه با مزایای ثابتِ خدمتِ، همراه با بیمۀ اجتماعی کامل و حقوق کار و دستمزد، همچنان ضروری، به‌موقع و مناسب باقی مانده است. فقط کارهایی با این مشخصات را می‌توان به‌عنوان "کار مناسب" توصیف کرد. پیشنهاد می‌کنیم گنگرۀ 16 همایش بین‌المللی بزرگ و مبارزه جویانه‌ای برای

·         35 ساعت کار در هفته
·         روزانه 7 ساعت کا با پنج روز در هفته
·         حقوق‌های بهتر – دستمزدهای قابل زندگی

را تصویب بکند.

قراردادهای دستجمعی

در خیلی از کشورهای جهان قراردادهای دستجمعی وجود ندارند؛ و شرایط پرداخت دستمزد، و در واقع کار، در شرایطی ضد- کارگری به‌طور انحصاری توسط کارفرما تعیین می‌گردد. کشورهای زیادی نیز وجود دارند که قراردادها باید به‌صورت دستجمعی تهیه بشوند؛ ولی در سال‌های اخیر کارفرماها یا دولت‌ها در آن کشورها یک چنین قوانینی را به‌مورد اجرا نمی‌گذارند. بخصوص،  خیلی از دولت‌ها بحران مالی بین‌المللی را به‌عنوان وسیله‌ای برای تصویب قوانینی جهتِ منسوخ کردن قراردادهای دستجمعی بکار می‌گیرند. دولت‌های ارتجاعی، با اشتراک مساعی با سرمایۀ انحصاری، سعی در تحمیل "قراردادهای فردی" با دستمزدهای خیلی کم را دارند.

فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری، خواهان انعقاد قراردادهای دستجمعی، از طریق چانه زدن آزاد است. حداقل مزد، حداقل حقوق، ساعات کار و تمام خواسته‌های مالی و سازمانی هر بخشی باید از طریق قراردادهای کار دستجمعی تعیین شوند.

قراردادهای کار دستجمعی ضرورت بنیانی، اصلی، و شرط لازم کارگران است؛ تا اینکه، با وصف بهره کشی توسط قرارداد موجود، کارگران بتوانند نیروی کار خود را بازسازی بکنند. ما مخالف قراردادهای فردی هستیم؛ زیرا در مقابله با کارفرما، کارگر به‌تنهایی ضعیف‌تر است. در صورتیکه، موقیعیکه کارگران به‌طور دستجمعی چانه می‌زنند، قوی‌تر هستند.

تامین اجتماعی

تامین اجتمالی احتمالاً یکی از مهم‌ترین دستآوردهای طبقۀ کارگر در قرن نوزدهم بود. امروزه، بعد از عقب نشینی‌ها و افت‌های سال‌های 1991-1989 و روابط منفی جهانی، برای انتقام‌گیری، سرمایه ضدحملۀ بزرگ خود را آغاز کرده است. بنابراین تقریباً در تمام کشورهای جهان سنِ بازنشستگی افزایش می‌یابد، حقوق‌های بازنشستگی کاهش می‌یابند، بهداشت به یک کالا تبدیل می‌شود، داروها گران‌تر و گران‌تر می‌شوند، و تعهداتِ بیمه‌ای کارفرماها توسطِ دولت از طریقِ افزایشِ مالیاتِ مردم پرداخت می‌شود. بیشتر در اروپا، امریکا، کانادا، ژاپن، که حقوق اجتماعی از طریقِ مبارزاتِ سخت و خونین بدست آمده بود، حالا یا از میان برده می‌شوند یا به‌طور چشمگیری کاهش می‌یابند. بیمۀ خصوصی و سوداگری به‌طور دائمی توسعه می‌یابد.

فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری و جنبش صنفی سندیکایی طبقاتی، از مبارزاتِ کارگران در تمام کشورها، که حقوقِ خود برای تامینِ اجتماعی را مطالبه می‌کردند حمایت کرده است. در شرایطِ کنونی، با پیشرفتِ سریع تکنولوژی و علم، با افزایشِ سریع بازدهی کار، در تمامِ کشورها ما خواهان موجود بودنِ یک سیستمِ تامینِ اجتماعی عمومی، همگانی، الزامی، با پوششِ کامل، مراقبت‌های پزشکی مجانی، کاهشِ سنِ بازنشستگی و افزایشِ حقوقِ بازنشستگی هستیم.

ادامه دارد









نام های نا زدودنی

جنبش سندیکایی و چهره های آن

رشته مقاله های نام های نا زدودنی تا کنون با استقبال خوانندگان و علاقمندان روبرو شده است. اتحاد کارگر بولتن کمیته روابط سندیکایی ایران هدف خود از انتشار این مجموعه را آشنایی کارگران جوان و نسل جوان سندیکالیست های میهن با تاریخ پُر افتخار جنبش کارگری قرار داده است. آشنایی با این تاریخ پُر غرور یک نیاز، یک ضرورت کتمان ناپذیر قلمداد می گردد. تجربه دیروز را باید در خدمت مبارزه امروز قرار داد. نسل جوان کارگران ایران باید بدانند از پیشینه و سابقه ای بسیار غنی و درخشان و سنت های انقلابی اصیل برخوردارند. اینک در ادامه این رشته مقاله ها به یکی از پیش کسوتان ارجمند تاریخ جنبش کارگری ـ سندیکایی می پردازیم. او رهبری توانا و یکی از نخستین مبارزان شهید جنبش کارگری ایران است.



مرتضی حجازی؛ از پیش کسوتان و رهبران جنبش سندیکایی کارگران ایران

در تاریخ سراسر مبارزه و افتخار جنبش کارگری ـ سندیکایی میهن ما، مرتضی حجازی از برجسته ترین رهبران نسل اوّل به شمار می آید. او نخستین شهید جنبش سندیکایی کارگران در تاریخ معاصر ایران معرفی می گردد. نام او با تاسیس و فعالیت یکی از اولین سندیکاهای کارگری یعنی اتحادیه کارگران چاپخانه های تهران عجین و آمیخته است. مطابق اسناد رسمی، اتحادیه کارگران چاپخانه های تهران که در آستانه انقلاب مشروطه در سال های85 ـ 1284 خورشیدی تأسیس گردیده بود، از زمره مهم ترین و موثرترین سندیکاهای زمان خود محسوب می شد. این سندیکا به همراه دیگر سندیکاها در سال های 1304 ـ 1297 خورشیدی مجموعه ای از اعتصاب های تأثیر گذار تاریخ جنبش کارگری میهن ما را سازماندهی کرده است. اعتصاب 14 روزه سندیکای چاپخانه ها مقام ماندگار و پُر ارزشی در تاریخ به خود اختصاص می دهد. خواست های اتحادیه کارگران چاپخانه های تهران در آن اعتصاب تاریخی از جمله عبارت بودند از: "قرار 8 ساعت کار در روز، بهبود وضعیت کارگران، حق انعقاد قرار دادهای دستجمعی، دریافت کمک های طبی (پزشکی)  برای کارگران بیمار، دریافت مزد در ساعات اضافه کاری، تعطیلی روزهای جمعه و اعیاد و رسمیت یافتن 10 روز مرخصی سالیانه برای کارگران"! این اعتصاب و کامیابی آن یک شاخص اساسی از روند رو به رشد آگاهی طبقاتی کارگران میهن ما و سنت های ریشه دار طبقاتی جنبش سندیکایی است. بعلاوه اتحادیه کارگران چاپخانه های تهران نقش موثری در وحدت صف های جنبش سندیکایی ایفا کرد و در اتحاد با سندیکای کارگری کفاشان، خبازان و دیگر اتحادیه های آن روز، شورای مرکزی اتحادیه های کارگری را پدید آوردند که مرکز واحد سندیکایی آن دوره معین قلمداد می شود. شورای مرکزی اتحادیه های حرفه ای در عین حال به یک موفقیت بزرگ نیز دست پیدا کرد. این شورا رسماً به عضویت انترناسیونال اتحادیه های کارگری سرخ ـ پروفینترن ـ درآمد. این یک دستاورد بزرگ و تاریخی به حساب می آید. مرتضی حجازی مبارز و رهبر برجسته و فراموش نشدنی این دوره از حیات جنبش سندیکایی کارگران ایران است.
مرتضی حجازی در سال 1281خورشیدی در یک خانواده فقیر در شهر تهران به دنیا آمد. دوران کودکی را در مکتب های آن روز تهران سپری کرد و سواد آموخت. 15 ساله بود که پدرش را از دست داد و برای تأمین مخارج خانواده مجبور به کار شد. در 15 سالگی به استخدام یکی از چاپخانه های تهران در آمد و به عنوان حروف چین مشغول به کار شد. به سرعت در این حرفه مهارت کسب کرد. او از سال 1298 در صف اتحادیه کارگران چاپخانه های تهران فعال بود و سپس به سنگر سیاسی طبقه کارگر ـ حزب کمونیست ایران سلف حزب توده ایران پیوست. مرتضی حجازی از سازماندهندگان اعتصاب های سال های 1304 ـ 1300 کارگران تهران است. در اثر فعالیت خستگی ناپذیر، اعتماد عمیق کارگران و درایت سندیکایی و سیاسی به یکی از رهبران جنبش سندیکایی بدل شد. در تمام مبارزات سندیکایی سال های 1307 ـ 1300 مرتضی حجازی چهره ای برجسته و دارای نقش درجه اوّل است. علاوه بر فعالیت سندیکایی و سازمان دهی اتحادیه های کارگری، وی در تهیّه و نگارش مطالب و گزارش های کارگری به زبان ساده و قابل فهم برای کارگران همراه افرادی نظیر جعفر پیشه وری، محمد دهگان، نیک بین و سلطان زاده، میکائیلیان و دیگران شرکت داشت. مقاله های او در روزنامه های کارگری مانند حقیقت و اقتصاد ایران و ستاره سرخ درج شده است. او را به حق یکی از بر جسته ترین سازمانگران تاریخ جنبش سندیکایی کارگران ایران و از پیش کسوتان پُر افتخار آن می دانند. مرتضی حجازی در این دوره تاریخی نقش بسیار موثر در رشد و اعتلای جنبش سندیکایی داشته است. در سال های 1307 ـ 1304 اعمال فشار دیکتاتوری رضاخانی بر جنبش سندیکایی کارگران و حزب های ترقی خواه رو به افزایش نهاد و بسیاری از فعالین کارگری شناسایی و مورد پیگرد و تهدید قرار می گرفتند. مرتضی حجازی در سال 1307 به نمایندگی از طبقه کارگر ایران و سندیکاهای کارگری به مسکو سفر و با رهبری انترناسیونال اتحادیه های کارگری سرخ دیدار و گفتگو کرد. در همین دوران مراسم روز جهانی کارگر با شکوه در تهران و بندر انزلی توسط کارگران برگزار شد. حجازی هنگام بازگشت به کشور توسط شهربانی رضا خانی بازداشت و به زندان تهران انتقال داده شد. برای ماه های متوالی این رزمنده قهرمان طبقه کارگر در سلول انفرادی مورد شدیدترین شکنجه های جسمی و روانی قرار گرفت. از جمله چندین روز متوالی شلاق می خورد و در همان حال روی سرش یخ گذاشته و آب به زیر پایش می ریختند. او زیر شکنجه مقاومت بی نظیری از خود نشان داد و هرگز لب به سخن نگشود. فرزند قهرمان توده های کار و زحمت، حسرت تسلیم را بر دل اوباشان رژیم پهلوی (رضا خان) گذاشت. او که از محروم ترین لایه های اجتماعی بر خاسته بود، به طبقه خود و محرومان و آرمان سیاسی و مبارزه سندیکایی اش تا آخرین لحظه زندگی وفادار ماند. رضا خان شخصاً نسبت به مبارزان جنبش کارگری کینه حیوانی داشت و به دستور امپریالیسم انگلیس و با یاری آنها با خشونت جنبش کارگری و سندیکایی را سرکوب می کرد.
مرتضی حجازی در سال 1307 در زندان رضا خان به شهادت رسید. در حمایت از مرتضی حجازی تمامی اتحادیه های کارگری جهان به فراخوان سندیکاهای کارگری ایران پاسخ داده و در آن زمان کارزار بزرگی را برای حجازی این نخستین شهید جنبش سندیکایی بر پا کردند. سید جعفر پیشه وری با انتشار مقاله ای با گرامی داشت خاطره مرتضی حجازی رهبر برجسته جنبش سندیکایی کارگران ایران در باره او چنین نوشت: "مرتضی حجازی، اهل تهران، از طفولیت وارد چاپخانه شد، پانزده سال از عمر خود را در راه اتحادیه های کارگری صرف کرده و بالاخره در زندان شهربانی قربانی شده است. مزارش معلوم نیست، ولی خاطره او در قلب کارگران همیشه باقی خواهد ماند".
از مرتضی حجازی تا حسن جلالی جنبش سندیکایی کارگران ایران در تمام طول حیات پُرافتخار خود، علی رغم سرکوب و اعدام به مبارزه ادامه داده و با تکیه بر سنت های ریشه دار طبقاتی، اینک نیز راه پیش کسوتان خود را ادامه داده و می دهند. تاریخ از مرتضی حجازی ها، علی شناسایی ها، هدایت معلم ها، علی امیدها، حسن حسین پور تبریزی ها و حسن جلالی ها با افتخار و غرور یاد می کنند. نسل جوان کارگران ایران با الهام از این چهره ها و نام های نا زدودنی، راه آنها را با سربلندی ادامه می دهند.

اعتصاب حق سیاسی کارگران است!
هیچ کارگری را نمی توان به دلیل مبارزه سندیکایی و اعتصاب
بازداشت یا از کار اخراج کرد!

گسترش روابط سندیکاهای کارگری کوبا با فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری


بازدید یک هیئت عالی رتبه از اتحادیه حمل و نقل کوبا ( سی تی سی ) از دفاتر مرکزی فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری  
دبیر کل فدارسیون با مسرت و افتخار از نمایندگان اتحادیه‌های حمل نقل کوبا ، به سرپرستی دبیر اول جدید آن، رفیق اولسیس گیلارته دو ناسیمنتو  و رفیق ریموندو ناوارو عضو کمیته ملی، استقبال نمود.
  هیات سی تی سی با دبیر کل فدراسیون در ۱۲ ژوئن در دفتر مرکزی آن ملاقات نموده و گزارشی از ادامه مبارزه مردم کوبا بیان نمود.
دبیر فدارسیون بر همبستگی اعضای فدارسیون با مردم قهرمان کوبا و خواستار پایان تحریمهای امپریالیستی و نیز خواستار آزادی قهرمانان زندانی کوبایی در امریکا گردید و بر تشدید مبارزه در این موضوعات تاکید نمود.
در این مدت هیات سی تی سی در جلسه همبستگی که فدراسیون و جبهه رزمنده سندیکایی کارگران یونان(پامه) ترتیب داده بودند سخنرانی نمودند.

اعتصاب کارگران سری لانکا علیه تعرض انحصارات امپریالیستی به حقوق سندیکایی

سری لانکا: همبستگی فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری با کارگران اعتصابی شرکت هول سیم
فدارسیون به نمایندگی از۹۰ میلیون کارگر عضو از ۱۲۰ کشور جهان  حمله وحشیانه به کارگران و سندیکالیست‌ها در سریلانکا که از ۱۹ مه می ۲۰۱۴ در اعتصاب می‌باشند را شدیدا محکوم می‌نماید.
فدارسیون از سندیکای وابسته خود، سندیکای بین شرکتی کارگران، حمایت کامل نموده و از اعتصاب و خواستهای آنان مبنی بر دائمی کردن قراردادهای موقت آنان پشتیبانی می‌نماید.
کارگران موقت در طی دهه‌های گذشته مورد بی عدالتی شدیدی در پرداخت دستمزد بوده‌اند. وقتیکه دستمزد آنان ۱۵۰۰۰ روپیه (معادل ۱۱۵ دلار امریکا) بوده در همان زمان و همان کار، کارگان دائمی ۱۵۰۰۰۰ روپیه دریافت می‌نمایند. کاملا آشکار است که شرکت برای سود خود از کارگران موقت بجای کارگران دائم استفاده می‌کند.
در قبال درخواست و مبارزه قانونی آنان وزارت کار و دولت هیچ حمایتی نمی‌کند. و در عوض اعتصاب با یورش وحشیانه روبرو می‌شود.
ما از دولت سری لانکا و شرکت هولسیم درخواست می‌کنیم که از تعرض به حقوق سندیکاها خوداری نمایند و به خواستهای سندیکا
احترام گذاشته و به تعرضات و فشارهای خود علیه کارگران را خاتمه دهند.

اتاق‌های فکرِ وزارتِ کار: اتاق‌های طرحِ برنامه علیه منافع طبقاتی کارگران


با بکارگیری برنامه‌های اقتصادی دیکته شده توسطِ نهادهای امپریالیستیِ صندوقِ بین‌المللی پول و بانکِ جهانی، در سه دهه اخیر، استفاده از مشاوران و متخصصان در اتاق‌های فکر برای طرحِ برنامه و ارائه مطالب در جهتِ تضمینِ منافع طبقاتی کلان سرمایه‌داران و سرمایه‌داری انگلی در جمهوری اسلامی، امری معمول و عادی بوده است. ولی از آغازِ بکار، دولتِ یازدهم و بخصوص وزیرِ کارِ آن علی ربیعی، سعی به گسترشِ اتاق‌های فکر داشته‌اند. در زیر به صورتِ کوتاه، به تعدادی از محصولاتِ اتاق‌های فکر و نحوۀ بکارگیری آن‌ها اشاره می‌کنیم.

حتی قبل از آغازِ بکار، استفاده از واژۀ "کارآفرین" به‌جای "کارفرما" توسطِ مسئولینِ دولتِ یازدهم آنچنان با افراط آغاز گردید که گویی "کارفرما" کلمۀ درستی نیست. ربیعی کلان سرمایه‌داران و خود را به‌عنوانِ "کارآفرین" و ناجی کارگران توصیف کرد، و وعده‌های زیادی برای ایجادِ اشتغال به ملتِ ایران داد. در نشستِ خبریِ خود در 19 مرداد 92، ربیعی گفت، "من به کارآفرینی اعتقاد دارم" و "حلِ مشکلاتِ برخی صنایع برای حفظِ سطح اشتغال موجود" را جزو برنامه‌های صدروزه اول خود اعلام کرد. ولی روزِ 8 اردیبهشت 93، یعنی 9 ماه بعد ربیعی گفت، "به واسطه بی‌برنامگی در کشور 200 هزار شغل در خطرِ تعطیلی داریم." به عبارتِ دیگر، نه فقط ربیعی و در صد روز اول خود، بلکه کلِ دولتِ "تدبیر و امید" برنامه‌ای ملی برای ایجادِ اشتغال نداشتند. تنها امیدِ کارگزارانِ دولتِ "تدبیر و امید" بر این بود که با مقرراتِ زدایی در محیط و روابطِ کار، و ارزان و مطیع کردنِ نیرویِ کارِ ایران، کلان سرمایه‌دارانِ وطنی و انحصاراتِ فراملی و امپریالیستی را تشویقِ به سرمایه‌گذاری بکنند. برای روشن شدنِ بیشتر مطلب، به دو گزارشِ دیگر اشاره می‌کنیم. روزِ 8 تیر 93، دبیر خانه کارگر همدان به ایلنا گفت، "هنوز سیاست‌های دولت یازدهم بر رفع موانع تولید و اشتغال عملیاتی نشده است..... کمتر واحد تولیدی پیدا می‌شود که کارگران آن حقوق معوقه نداشته باشند." روز 7 تیر 93 نیز، اسحاقِ جهانگیری، معاونِ اولِ رئیس جمهور از "دستگاه‌های اقتصادی خواست.....جلساتی فشرده و مستمر برگزار نمایند و حداکثر تا پایان تیرماه برنامه‌ای منسجم، دقیق و عملیاتی برای رونق بخشیدن به تولید و خروج از شرایط رکود ارائه دهند." جالب این‌جاست که روز 6 تیر 93 ربیعی گفت، "در مورد همه قول‌هایی که نظامِ اسلامی و دولت به مردم داده است متعهد هستیم."     

به عنوانِ نمونه، به عملکردِ دو نفر از کارفرمایان اشاره می‌کنیم. روزِ 27 خرداد، علی طیب‌نیا، وزیرِ اقتصاد، معوقاتِ بانکی را 150هزار میلیارد تومان اعلام کرد؛ و روز 29 اردیبهشت 93، محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضائیه تعداد کسانی که معوقاتِ بالای 10 میلیارد تومان دارند را 980 نفر اعلام کرد. در جوابِ سئوالی که "آیا بانک‌ها واقعاً مایل هستند که هیچ معوقه‌ای نداشته باشند"، اژه‌ای گفت، آنها رسماً به ما می‌گفتند که شما چرا وارد این مسائل می‌شوید....می‌توانند بدهکاران خود را ممنوع‌الخروج کنند.... بسیاری از بدهکاران کلان ممنوع‌الخروج نیستند." در صورتیکه به علتِ عدمِ دریافتِ 45 ماه حقوق و مزایا از دو تا از این بانک‌ها، روزِ 31 خردادِ 93، ایلنا گزارش از تجمع 50 نفر از کارگران کارخانه قند و تصفیه اهواز در مقابل ساختمان مرکزی بانکِ ملی در تهران را داد. نماینده کارگران گفت، "بانک‌های ملی و ملت، به عنوان مالکان اصلی کارخانه 45 ماه است علاوه بر پرداخت نکردن حقوق کارگران، کارخانه را بلاتکلیف و خطِ تولید آن را متوقف کرده‌اند." روزِ 1 تیر ایلنا کل مطالباتِ 80 کارگر کارخانه قند اهواز را فقط "حدود دو میلیارد و 600 میلیون تومان" گزارش کرد؛ و به نقل از یکی از کارگران، روزِ 4 تیر نوشت، "شبها در پارکها خوابیده‌ایم و دست خالی روی بازگشت به خانه را نداریم." به‌عنوان نمونه‌ای دیگر، در نامۀ خود به روحانی، روز 4 خرداد ماه 200 کارگر بلوچ شاغل در منطقۀ آزاد تجاری- صنعتی عسلویه نوشته بودند: "کارگران بلوچ بدون بیمه، بدون قرارداد کار، بدون خوابگاه و بدون سه وعده غذایی و به صورت روز مزد استخدام می‌شوند ولی هرگز روزانه مزدی به آن‌ها پرداخت نمی‌شود بلکه پس از چندین ماه، یک ماه حقوق دریافت می‌کنند..... پیمانکار هر روز به بهانه‌های مختلف کارگران را جریمه کرده و با کسر ساعت کار، بخش مهمی از حقوق آنان را پرداخت نمی‌کند." دلیلِ اصرارِ کارگزارانِ جمهوری اسلامی به استفاده از واژه "کارآفرین" در رابطه با چنین موجوداتی چیست؟ می‌خواهند بهره‌کشان از کارگران را از زیر ضربه خارج کرده، و آنها را به‌عنوان انسان‌هایی "نیکوکار" جلوه بدهند.

به دو نمونۀ دیگر از تولیداتِ اتاق‌های فکر اشاره می‌کنیم. روز 7 اردیبهشت 93، در دو گزارشِ مختلف به نقل از علیرضا محجوب و حسن صادقی، ایلنا به‌ترتیب نوشت، "علتِ ترویج قراردادهای موقت عدم خودباوری کارگران است"؛ "کارگران ایرانی در حالی دچار عدم خودباوری شده‌اند....." آیا کارگران مسئولِ ترویجِ قراردادهای موقت هستند؟ آیا کارگرِ اهوازی که برای گرفتنِ 45 ماه حقوقِ معوقۀ خود، شبها را در پارکهای تهران سپری می‌کند "خودباور" نیست؟ نیتِ این "رهبرانِ کارگری" دولت ساخته، خارج کردنِ جمهوریِ اسلامی از زیرِ ضربه و ایجادِ تفرقه در جنبشِ کارگری است. نمونۀ دیگری از تولیداتِ اتاقِ فکر، استفاده از کلمه "مردم" است. به‌عنوانِ مثال، ربیعی روز 25 اردیبهشت گفت، "تقاضای ما این است که سازمان بهزیستی از دولتی بودن خارج شود و به دست خود مردم اداره شود." در توصیفِ عملکردِ "مردمِ" موردِ نظرِ ربیعی، در سی‌ومین روز تحصنِ کارگرانِ معدنِ سنگ آهن بافق برای لغوِ "خصوصی سازی"، روز 26 خرداد، یکی از کارگران معترض به ایلنا گفت، "بیشتر قراردادهای کار کارگران معدن سنگ آهن بافق موقت است و اگر این کارگران با کارفرما یا پیمانکار به مشکل بخورند، قراردادشان تمدید نمی‌شود.... کارگران از تعدیل نیرو و کاهش دستمزد در پی خصوصی سازی معدن نگران‌اند چرا که کارفرمای بخش خصوصی به دنبال افزایش تولید با هزینه کمتر به منظور دستیابی به سود بیشتر است..... بیماری‌های قلبی، ریوی، سرطان و .... در میان کارگران معدن به دلیل آلودگی زیست محیطی شدید به امری رایج تبدیل شده است. با این حال، قانون مشاغل سخت و زیان آور هنوز برای این کارگران اجرا نشده و آن‌ها از مزایایی نظیر حق اشعه محروم مانده‌اند." گزارشِ فوق نشان می‌دهد که کارگرانِ ایران به هویتِ "مردمِ" موردِ نظرِ ربیعی پی‌برده‌اند، و راهِ دستیابی به منافعِ طبقاتی خود را در مبارزه‌ای پیگیر و متحد می‌بینند.  







مبارزه سندیکاهای ایتالیا علیه خصوصی سازی

اعتراض فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری به کاهش نیروی کارشرکت آلیتالیا
دبیر کل فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری پیگیر مسئله همکاری درازمدت بین شرکت‌های هواپیمایی آلیتالیا و الاتحاد می‌باشد. الاتحاد توسط دولت ابوظبی اداره می‌شود، و قصد دارد که ۴۹ درصد آلیتالیا را بخرد.
فدراسیون برنامه کاهش ۲۲۵۱ پرسنل اضافی(کارگر، کارمند، میهماندار و کمک خلبان) که بخشی از توافق آلیتالیا و بدون آگاهی رسانی عمومی در مورد جزییات این توافق بوده را ، شدیدا محکوم می‌کند.
در واقع که شرکت آلیتالیا با ۱۴۰۰۰ پرسنل، که از سال ۲۰۰۹ بدلیل ورشکستگی به بخش خصوصی واگذار گردید و بیش از ۸۴۰ میلیون یورو رقم خالص از ضرر و زیان را دریافت نموده است و این درحالی است که فقط چند ماه از دریافت ۵۰۰ میلیون یورو  از کمک مالی مهندسی شده دولتی می‌گذرد. و حالا آلیتالیا به بخش‌های کوچک تقسیم گشته و فروخته شدخه است و ۲۲۵۱ پرسنل خود را مازاد اعلام نموده و نسل بعدی را در معرض بیکاری قرار داده است.
فدراسیون در کنارزحمتکشان ایتالیا و یو اس بی ،اتحادیه وابسته به فدراسیون ( سندیکای پایه‌ای ایتالیا Unione Sindacale di Base) بوده و درخواست «عدم اخراج حتی یک نفر» می‌باشد.
دبیر کل فدراسیون

حمایت از سندیکای کارگری استرالیا


استرالیا: فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری، حکم ضد کارگری دادگاه بر علیه اتحادیه کارگران صنایع جنگلی، ساختمان و انرژی و معدن استرالیا را محکوم می‌کند.
  فدارسیون جهانی سندیکاهای کارگری تصمیم اخیر دادگاه های استرالیا مبنی بر جریمه سی. اف.ام. ای. یو به مبلغ ۱.۲۵ میلیون دلار بخاطر برگزاری اعتصاب «غیر قانونی» در کارگاه  امپریوم گروکان، ملبورن (در سال ۲۰۱۲) را محکوم می‌نماید. شرکت گروکان از حکم استقبال نموده و بعنوان «دفاع از قانون و صنعت ساختمان سازی» تلقی نموده است.
این تصمیم یک یورش مستقیم به حقوق کارگران و آزادی سندیکاها در این کشور می‌باشد.این نشان می‌دهد که حتی در پیش رفته ترین کشورها هم، که توسط  نو- محافظه کاران، سوسیال دمکراتها و یا حزب کارگر اداره می‌شوند، حقوق زحمتکشان و سندیکاها هیچ انگاشته می‌شود، بخصوص وقتیکه برای حفظ منافع سرمایه‌داران و شرکتها بزرگ باشد. در دوره حکومت حزب «کارگر» اعلام گردید که«اعتصاب» غیر قانونی است و اکنون زمان حکومت نو محافظه کاران به آنان جریمه بسته می‌شود.
این تصمیم با هماهنگی درازمدت بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، کمسیون اروپا و شرکت‌ها ی چند میلیتی - که حق اعتصاب را هدف قرار داده‌اند- گرفته شده است. این حق اعتصاب در طی یک مبارزه سخت و طولانی توسط طبقه کارگر جهان بدست آمده واین وظیفه همه ماست که از آن دفاع کنیم.

به نمایندگی از طرف ۸۶ میلیون کارگر متشکل از ۱۲۰ کشور، ‌فدارسیون، سازمان طبقاتی و بین المللی کارگران، این تحریکات ضد کارگری و ضد سندیکایی  دولت استرالیا و دادگاه را محکوم میکند و همبستگی خود را با کارگران صنعت ساختمان سازی استرالیا اعلام می‌نماید. ما درخواست می‌کنیم که تصمیم دادگاه بلافاصله پس گرفته شده و دولت و قوه قضاییه استرالیا به حقوق کارگران و اتحادیه‌ها احترام بگذارد.
مخفف اتحادیه کارگران صنایع جنگلی، ساختمان، انرژی و معدن استرالیا است( CFMEU )

هماهنگی میان سندیکاهای کارگری رشته فلزکار و معادن


نشستِ دوجانبۀ نمایندگانِ «اتحادیه بین‌المللی کارگران فلزکار و معدن» با هیئت دبیرانِ فدراسیونِ جهانی سندیکاهای کارگری


روز 16 2014، مصادف با 26 خرداد 1393، نشستِ دوجانبه‌ای بین دبیرکل اتحادیه بین‌المللی کارگران فلزکار و معدن و هیئتِ دبیرانِ فدراسیونِ جهانی سندیکاهای کارگری در ساختمانِ مرکزیِ فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری برگزار شد.

برادر «فرانسیسکو حوزه سوسا ای‌سیلوا»، دبیرکل جدید اتحادیه بین‌المللی کارگرانِ فلزکار و معدن، که توسطِ برادر «والس پز دی‌آراگوا» ، دبیرکل اتحادیه فلزکار برزیل همراهی می‌شد؛ با کمک «جنی داورقن»، مترجم، برنامه عمل اتحادیه بین‌المللی کارگران فلزکار و معدن را با رهبری فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری مورد بحث و گفت‌وگو قرار داد.  

برای تقویتِ همآهنگی بینِ اتحادیه‌های طبقاتی کارگرانِ بخش‌های فلز و معدن در سطحِ جهانی، رویِ فعالیت‌ها و ابتکارهایِ مهمی، در رابطه با مشکلاتی که کارگرانِ این بخش‌ها در تمامِ قاره‌ها با آن‌ها مواجه‌اند، توافق بدست آمد.  

 

همبستگی با سندیکاهای کارگری ترکیه

در کنفرانس همبستگی فدارسیون جهانی سندیکاهای کارگری و سندیکای حمل و نقل و کار ترکیه بیان شد:
«ما نه می‌بخشیم و نه فراموش خواهیم کرد!»
برا ی محکوم نمودن فاجعه قتل عام ۳۰۱ نفر از معدن کاران سوما، فدراسیون و سندیکای وابسته فدراسیون- اتحادیه حمل و نقل و کار ترکیه- امروز ۱۸ ژوين ۲۰۱۴ در استانبول با شرکت سندیکاهایی از ۱۳ کشور، یک کنفرانس بین‌المللی برگزار نمودند.
سخنرانان اصلی کنفرانس علیرضا کوچوک عثمان اوغلو رئیس سندیکاهی حمل ونقل ترکیه، کانی بکو رئیس کنفدراسیون سندیکاهای کارگران انقلابی ترکیه (دیسک) و جورج ماوریکوس دبیر کل فدراسیون بودند. در این کنفرانس کارگران معادن ترکیه و نیز معدن سوما گزارشاتی دادند.
در سخنرانی دبیر کل فدارسیون گفته شد:«ما این کنفرانس را به منظور جلب توجه جهانی به علل اصلی فاجعه، مقصر واقعی آن، و راه حل واقعی برای کارگران ترکیه- که مستحق آن هستند- برگزار نمودیم. جنایت سوما نبایستی که فراموش شود. این فاجعه نبایستی که لاپوشانی و تکرار شود».
ایشان به روشنی بیان نمودند که:« ما درخواست مجازات مقصرین، چه دردولت ترکیه و چه صاحبان معدن سوما هستیم. ما قویا خواستار بکارگیری اقدامات مناسب و مدرنی برای پیش گیری و کاهش چنین اتفاقاتی در دیگر معادن ترکیه هستیم. ما از مبارزات مردم ترکیه برای جلوگیری از خصوصی سازی معادن حمایت می‌کنیم. ما معتقد بوده و آشکارا می‌گوییم که معادن ثروت عمومی مردم ترکیه بوده و این ثروت بایستی که برای رفع نیازهای مردم و بالا بردن کیفیت زندگی آنان بکار رود».

گزارش دریافتی؛


مخالفت سندیکاهای کارگری با افزایش ساعت کار روزانه

در اواخر ماه آوریل ۲۰۱۴ ، ۱۹ سازمان چپگرا در اتریش تصمیم گرفتند با یک کارزار مشترک و سازماندهی شده ، همراه با تهیه طومار‌های اعتراضی بر علیه افزایش ساعت کار از ۸ به ۱۲ ساعت کار در روز ، اعتراض خود را به دولت و اتحادیه سراسری کارگری و کارمندی دولتی ( آربایتر کاممر ) نشان دهند .
در اولین اقدام از این کارزار ، ۱۷۰۰ نفر از زحمت کشان با امضا خود مهر تائید و حمایت را از این اعتراضات ، بر علیه سیاست‌های افزایش ساعت کار اعلام نمودند که بلافاصله اولین طومار با ۱۰۰۰ امضا به اتحادیه سراسری کارگری و کارمندی ارسال گردید و قرار شد در ادامه این کارزار ، طومار‌های دیگری نیز به اتحادیه‌ها و سندیکا‌ها سراسری اتریش تحویل داده شود .
میکائیل هایندل ، کارگر حروف چینی‌ که یکی‌  از فعالین این کارزار و از اعضا سندیکای چپ ( گ ل ب ) محسوب می‌‌شود ، می‌‌گوید:" هدف از این کارزار کاملا روشن و واضح است ، افزایش ساعت کار به هر شکل ممکن نمی تواند مسلما راه حل مناسبی برای معضل عظیم بیکاری باشد ،معضلی که از آغاز و تا پایان جنگ جهانی دوم بی‌ سابقه بوده است ،و ما درست در همین شرایط و بر خلاف افزایش ساعت کار ، خواستار کاهش ساعت کار در هفته هستیم و می‌‌دانیم که این سیاست ، اقدامی است عملی‌ و قابل اجرا "
میکائیل هایندل در مخالفت با مواضع اتحادیه سراسری که دائماً تکرار میکنند ؛ موضوع مربوط به یک بسته جامعه و کاملتری است و افزایش ساعت کار می‌‌تواند فرصت مناسبی برای دست یافتن به ۶ هفته مرخصی در سال باشد و همچنین با این روش می‌‌توانیم بعضی‌ از موانع موجود در قرار داد‌های کار را بر طرف کنیم ، میگوید :" توافق به اصطلاح دو جانبه با نمایندگان کار فرما‌ها ، حتی بر سر کوچک‌ترین خواست‌های زحمتکشان ، به این اسانی‌ انجام نخواهد گرفت و کار فرما‌ها نیز به راحتی‌ دست از منافع‌شان بر نخواهند داشت.
او همچنین این ادعای شرکت‌های بیمه‌ را که معتقدند ( این شرکت‌ها هر ماه سهم بازنشستگی زحمتکشان را از کار فرما‌ها دریافت میکنند تا در زمان بازنشستگی و با اندک بهره به آنان باز گردنند ) این تفاهم دو جانبه بیشتر به سود زحمتکشان تمام خواهد شد را قاطعانه ردّ می‌‌کند و میگوید : " این ادعا ، ادعای است بی‌ پایه و اساس و با واقعیت‌ها همخوانی ندارند ، سالهاست که نمایندگان کارگران و کارمندان را تحت فشار  گذشته اند تا آنها به امضا قرار داد‌های فردی تن‌ در دهند و قوانینی را که به سود  کار فرما‌ها و بیمه‌‌ها تنظیم می‌‌شود را امضا کنند .ما به خوبی‌ می‌‌دانیم که این اقدام‌ها به ضرر زحمتکشان تمام خواهد شد و کافی‌ است که به عدم تناسب دستمزد‌ها با افزایش هزینه زندگی‌ زحمتکشان در این سال‌های اخیر توجه کنیم تا به بی‌ عملی‌ و انفعال بعضی‌ از این اتحادیه‌ها و سندیکا‌ها در این رابطه پی‌ ببریم .به همین منظور و با ایجاد این کارزار ، خواستار تحق بخشیدن به این خواسته‌ها هستیم
-نه‌ به ۱۲ ساعت کار در روز
-نه‌ به هر گونه افزایش ساعت کار
-ما در مقابل ، خواستار کاهش ساعت کار هستیم
ما با هر گونه سازش و زد و بند یا به اصطلاح تفاهم دو جانبه که منافع زحمتکشان را به خطر خواهد انداخت، مخالفیم
ما برای دست یافتن به کاهش ساعت کار و افزایش مرخصی سالیانه به ۶ هفته مبارزه خواهیم کرد
ما به عنوان یک جایگزین مناسب ، یک سندیکای واقعی‌ که در جهت دفاع از منافع زحمتکشان و در مقابل اتحادیه سراسری دولتی که بیشتر منافع کار فرما‌ها را در نظر دارند ، مبارزه خواهیم کرد
ما سندیکا‌های چپ ، با این هجوم از پیش طراحی شده به منافع زحمتکشان ، از طریق اعتراضات سازماندهی شده مانند تظاهرات ، اعتصابات به مقابله جدی خواهیم پرداخت
پایان
به نقل از سایت گ ل ب