کارگران و زحمتکشان
کشور ما طی سالیان اخیر با مشکلات و معضلهای بیشماری دست به گریبان بودهاند.
رواج قراردادهای موقت و
سفید امضاء، اخراجهای گسترده در کارخانهها و واحدهای تولیدی کوچک و بزرگ، دستمزد
پایینتر از نرخ تورم، نابودی امنیت شغلی و نیز پیگرد و بازداشت فعالین کارگری و
جو پلیسی در مراکز صنعتی و خدماتی از زمره مشکلاتی است که عرصه زندگی را برای
کارگران و خانوادهایشان تنگ و ناگوار ساخته است.
روزی نیست که شاهد
اعتراضات کارگران جان به لب رسیده علیه برنامههای ضدّ مردمی اقتصادی -
اجتماعی دیکته شده از سوی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نباشیم.
بیش از دو دهه است
دولتهای مختلف جمهوری اسلامی نسخهها و فرامین این دو نهاد سرمایه داری جهانی را
بر پایه الگوهای نئو لیبرالی در کشور اجرا میکنند. نتیجهی پیادهسازی این
برنامهها پیش روی ماست: توزیع ناعادلانه درآمدها، شکاف طبقاتی و گسترش فقر در
ابعاد کم سابقه و وحشتناک!
کارگران بیش از سایر
طبقهها و لایههای اجتماعی از اجرای این سیاستها لطمه و آسیب دیده اند، و از این
رو در تقابل و ستیز با چنین برنامههایی که منافع آنان را آماج خود گرفته، قرار
داشته و دارند.
مبارزات اعتراضی
زحمتکشان علیه برنامههای اقتصادی و استبداد حاکم در تمام این سالها به صورت
پراکنده جریان داشته است.
علت این که تا کنون
کارگران و زحمتکشان کامیابی عمدهای در رویارویی با این سیاستها و مجریان آن کسب
نکردهاند به یکی از پرسشها ی کلیدی در میان جنبش سندیکایی موجود زحمتکشان
ایران بدل شده است.
چرا مبارزاتِ چند سالِ
گذشته نتوانسته است ارتجاع را به عقب نشینی قابل قبولی در زمینه تجدید نظر در
سیاستهای اقتصادی- اجتماعی به سود زحمتکشان وادار کند؟!
علت این امر را در کجا
باید جستجو کرد؟!
با مروری بر تجربیات
سالیان اخیر میتوان پیبرد که نقطه ضعف اساسی و اصلی جنبش اعتراضی کارگران
پراکندگی و عدم سازمان یافتگی آن است.
در حقیقت کارگران و
زحمتکشان میهن ما به دلیل نبود سندیکاهای مستقل که بر پایه صحیح طبقاتی شکل گرفته
و بیانگر و نمایندهی منافع صنفی همه کارگران صرف نظر از هر عقیده، مرام،
مذهب و مسلکی باشد، قادر به موفقیت قابل توجّهی در مبارزه نشده اند .
حقوق سندیکایی کارگران
ایران با خشونت تمام نادیده گرفته و پایمال گردیده است. بدون شک بدون سازمان صنفیِ
مستقل (سندیکا) زحمتکشان نخواهند توانست از حقوق و منافع صنفی - رفاهی خود دفاع
کرده و مانع از تعدی و دستبرد کلان سرمایهدارن به حقوق و دستاوردهای تاریخی خود
شوند.
نگاهی به روند اصلاح
قانون کار و قانون تامین اجتماعی و محتوای آنها ثابت میکند، مرتجعان حاکم
تدارکات وسیعی را در چارچوب برنامه اقتصادی- اجتماعی خود که در قالب برنامه پنجم
توسعه و بر پایه نسخههای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی تنظیم شده، برای
دستبرد به دستاوردهای تاریخی زحمتکشان فراهم آوردهاند.
در مقابل ما کارگران
نیز باید همه نیرو و امکانات خود را بسیج کرده و بر محور احیای حقوق سندیکایی و برپایی و احیای سندیکای مستقل مبارزه
کنیم.
فقط با مبارزه متحد میتوان
جلوی یورشهای پی در پی کلان سرمایهدارن به منافع کارگران را گرفت. بنابراین
خواست آزادیهای سندیکایی و ممانعت از مداخلات حکومت و وابستگان آن در امور
سندیکایی یکی از خواستهای مبرم و فوری در این شرایط قلمداد میشود.
وظیفهی سندیکالیستهای
واقعی، سندیکاهای مسقل و تمامی فعالین عرصه کارگری مبارزه متحد و مشترک برای احیای
حقوقِ سندیکایی و سازماندهی طیف گسترده زحمتکشان در سازمانهای سندیکایی است. تنها
از این طریق میتوان جنبش کارگری- سندیکایی موجود زحمتکشان کشور را تقویت و موقعیت
آنان را در صحنههای گوناگون زندگی تحکیم نمود.