Popular Posts

۱۳۹۲ اسفند ۱۶, جمعه

بیانیه فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری به مناسبت ۸ مارس، روز جهانی زن


۶ مارس آتن
به مناسبت روز جهانی زن، دبیر کل  فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری به زنان زحمتکش تبریک گفته و همبستگی خود را با مبارزات و تلاش‌های روزانه آنان برای بهبود شرایط کار و زندگی اعلام می‌نماید.
جنبش طبقاتی و بین المللی  سندیکاها، سازمانهای وابسته به فدراسیون و دوستان آن همیشه برای تقویت جنبش زنان در تلاش‌ بوده‌اند. بنا به مصوبات کنگره ۱۶ سندیکاهای جهانی کارگران، کمیته‌های زنان بیشتری در ساختارهای سندیکاها شکل گرفته است.
بنا بر برنامه عمل مصوبه شورای رهبری  در سال ۲۰۱۴ در رم، ایتالیا در روزهای ۱۴ و ۱۵ فوریه، فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری تشکیل اولین کنگره جهانی زنان زحمتکش را تا پایان سال ۲۰۱۴ در برنامه خود قرارداده است.
ما بایستی با تلاشهایی که برای تشکیل این کنگره جهانی وجود دارد همراه شویم . با مشکلات ممکنه درگیر شده و بحث در مورد گسترش جنبش کارگری با یک برنامه مشترک برای تقاضاها و هماهنگی برای تقویت جنبش زنان زحمتکش توسعه دهیم. آماده سازی زمینه بیشتری برای بدست آوردن حقوق و دست‌آوردهای بیشترتلاش کنیم.
برای جنبش سندیکایی و طبقاتی، برای فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری ، مبارزه با استثمار مضاعف زنان زحمتکش و قوانین ضد کارگری -که بار مضاعفی را روی دوش آنان قرار می‌دهد- و پاسخگویی به نیازهای امروزی زنان زحمتکش، همیشه در اولویت بوده است.
فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری مبارزات خود را در موارد ذیل تشدید خواهد نمود:
استخدام تمام وقت، دستمزد کافی همراه با برابری کامل و احترام به حقوق کارگران.
دسترسی به آموزش مناسب، توسعه و ارتقا آموزش‌های حرفه‌ای.
گسترش آموزش‌های سندیکایی بر مبنای برابری جنسیتی در محیط‌‌های کاری.
آگاه سازی زنان زحمتکش در مورد قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی مربوط به آنان، توضیح حقوق قانونی آنان و کمک به آنان برای اطمینان از اجرای آن، که شامل مشاوره حقوقی، در مواقعیکه حقوقشان در محیط کار تضییق شده باشد و یا نظارت بر اجرای مصوبات سازمان جهانی کار در محیط‌های کاری.
برای  افزایش توانایی سندیکاها و نیز زنان زحمتکش در مورد  مسایل جنسیتی در مذاکرات دستجمعی و سیاستهای مدیریتی سندیکاها.
تشویق و ترویج مصوبات کنوانسیون‌ها در حذف هرگونه اشکال تبعیض علیه زنان و نیز تبلیغ مصوبات کنفرانس های بین‌المللی که در مورد زنان می‌باشد. (کنوانسیون‌های ۱۰۰، ۱۱۱، ۱۵۶، ۱۸۳ ..)
حمایت از قوانین جهانی برای حفاظت از زنانی که درخانه‌ها کار می‌کنند و تشویق بکارگیری مصوبات. حمایت از تصویب قوانین محلی علیه تبعیض جنسیتی و گسترش اعتراض علیه نابرابری‌ها. ترویج مقرراتی که به همه کارگران اعم از زن ومرد کمک کند تا بتوانند مسئولیت های کاری و خانوادگی را متعادل نمایند و تقسیم عادلانه مسئولیت‌ها.
درخواست از حکومت‌های محلی برای افزایش تلاش برای خدمات بهتر و بیشتر در مراکز نگهداری کودکان و ساللمندان.
گسترش اعتراض‌های آگاهانه و مبارزه برای نشان دادن مزایای برابری جنسیتی در محیط‌های کار در چارچوب فعالیت‌های روز جهانی کارگران، روز جهانی زنان و یا سایر گردهم آییها و کنفرانس‌ها.
گسترش مبارزات برای پرداخت مساوی برای کار مساوی در محیط‌های کاری.
افزایش تلاش‌ها برای حذف آزار و اذیت  جنسی و خشونت جنسی در محیطٔ‌های کاری و درخواست برای تصویب قوانین مناسب در این موارد در هر کشوری.
دبیر کل فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری
ترجمه از:  http://www.wftucentral.org/?p=7323&language=en



در راه تحقق مطالبات زنان کارگر مبارزه کنیم

اجرای برنامه‌هایی نظیر آزادسازی اقتصادی و خصوصی سازی طی بیش از دو دهه اخیر لطمات جدی به زندگی و امنیت شغلی طبقه کارگر و زحمتکشان وارد ساخته است. زنان کارگر میهن ما بیشترین صدمات را از اجرای این سیاست متحمل شده اند.
مطابق آمارهای رسمی از زمان آغاز اجرای نسخه‌های اقتصادی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی توسط دولت‌های مختلف جمهوری اسلامی قدرت خرید کارگران ایران به شدت کاهش یافته است. فقط در چند سال اخیر شکاف طبقاتی ۱۵ برابر گردیده که به این معناست، میلیون ها کارگر و در درجه اوّل زنان کارگر با تنزل سطح زندگی و نابودی امنیت شغلی مواجه شده اند.
آمار دیگری که توسط مرکز آمار جمهوری اسلامی انتشار یافته حاکی از آنست که با گسترش برنامه خصوصی سازی و حذف یارانه‌ها، نرخ بیکاری زنان خصوصاً زنان کارگر افزایش داشته است.
مطابق آمار منتشره در خبرگزاری ایلنا 5 اسفند ماه، زنان کارگر یک سوم مردان دستمزد دریافت میکنند.
تعطیلی و رکود کارخانه‌ها و مراکز صنعتی ـ خدماتی سبب بیکاری بخش وسیعی از زنان کارگر طی سالیان اخیر شده است. بر اثر سیاست‌های تبعیض آمیز جمهوری اسلامی دستیابی زنان کارگر به مشاغل صنعتی و حضور آنها در بخش تولید و صنعت بسیار محدود گردیده و به ناچار اغلب زنان کارگر در بخش‌های خدماتی مشغول بکار هستند. بعلاوه گروه بزرگی از زنان کارگر در کارگاه‌های کوچک که از شمول قانون کار خارج به شمار می آیند به کار گرفته می شوند. در این کارگاه ها از رعایت قانون کار، دستمزد مصوبه شورای عالی کار، حق بازنشستگی، بیمه و سایر مزایای قانونی خبری نیست. در حقیقت زنان کارگر در شرایط فوق العاده غیر انسانی و ناگوار در کارگاه‌های کوچک و بخش خدمات وادار به کار می شوند. علت این وضعیت تبعیض در اشتغال زنان است. آخرین برآوردهای آماری نشان می‌دهد، نرخ بیکاری در زنان بیش از مردان است و در سطح ۲۰/۹ درصد قرار دارد. آمار بیکاری زنان دو برابر مردان است.
زنان کارگر به تجربه روزمره دریافته‌اند که بدون برپایی و عضویت در سندیکاهای واقعی که بر پایه صحیح طبقاتی سازمان داده شده باشد، قادر به تامین حقوق و مطالبات خود نیستند. زنان کارگر به عنوان بخش جدایی ناپذیر طبقه کارگر ایران خواستار احیای حقوق سندیکایی و حق تشکل یابی و اعتصاب هستند. یکی از جدیدترین و اصلی ترین مطالبه زنان کارگر دریافت دستمزد مساوی در برابر کار مساوی با مردان است.
طرح و مبارزه برای تحقق خواسته‌ها و حقوق زنان کارگر بخشی از مبارزه جنبش سندیکایی موجود کارگران ایران قلمداد می گردد.
برخی از مهم ترین و فوری ترین مطالبات زنان کارگر عبارتند از؛
*ـ زنان کارگر در برابر کار مساوی با مردان مزد مساوی دریافت کنند؛
*ـ به تبعیض در اشتغال پایان داده شود؛
*ـ تبعیض جنسیتی در برخورداری از کار مناسب پایان یابد؛
*ـ حق انتخاب پوشش و آزادی آن برای زنان کارگر تضمین شود؛
*ـ محل شغلی زنان کارگر در دوران استراحت قبل و بعد از زایمان محفوظ بماند و کارفرما حق اخراج او را نداشته باشد؛
*ـ اشتغال زنان در کارهای سخت و زیان آور طبق معیارهای بین‌المللی تعیین و اجبار آنان به اشتغال در این نوع کارها قدغن گردد؛
*ـ برای تمام کارگران و از جمله زنان کارگر بدون استثنا بیمه بیکاری برقرار گردد.
*ـ حق زنان در استفاده از مرخصی قبل و بعد از زایمان به رسمیت شناخته شده و اجرا شود؛
*ـ کارِ کارگرانِ کمتر از ۱۶ سال ممنوع و برای کودکان خانواده‌های کارگری و در درجه اوّل زنان کارگر که سرپرست خانوار هستند، در سنین ۱۴ تا ۱۶ سالگی کار آموزی با دریافت حقوق در نظر گرفته شود؛
*ـ شرایط پرداخت حق اولاد با توجه به منافع زنان کارگر تعیین و حق اولاد شامل تمامی زنان کارگر (خصوصاً سرپرست خانوار) شود؛
*ـ هر نوع تبعیض در حق زنان کارگر بویژه در زمینه حق بازنشستگی، انتخاب شغل و حق بیمه الغا گردد؛
این مطالبات در عین حال از زمره خواست‌ها و آماج‌های جنبش سندیکایی کارگران ایران نیز هست. زنان کارگر به عنوان بخش جدایی ناپذیر طبقه کارگر می توانند و باید در مبارزات صنفی ـ سندیکایی نقش مهم و تاثیر گذاری بر عهده داشته باشند.




نام‌های نا زدودنی

نام‌های نا زدودنی
جنبش سندیکایی و چهره‌های آن

اتحاد کارگر بولتن کمیته روابط سندیکایی ایران در ادامه رشته مقالات خود در زمینه معرفی و شناساندن مبارزان جنبش سندیکایی به نسل جوان کارگران، در این ویژه نامه به مناسبت روز جهانی زن به باز انتشار مطلبی در معرفی مبارز شجاع و ثابت قدم سندیکایی، مهری گیلک پور که توسط فعالین سندیکایی فلزکار مکانیک تهیه و چندی پیش منتشر شد، می‌پردازد.
در روز جهانی زن به این زن شجاع کارگر و سندیکالیست توانا ادای احترام می کنیم. او نمونه ارزنده‌ای برای زنان کارگر و تمامی فعالین جنبش سندیکایی کارگران میهن ماست.

مهری گیلک پور، فعال سندیکایی حقوق زنان کارگر

یکی از دستاوردهای سترُگ جنبش سندیکایی و کارگری ایران، به میدان آوردن زنان به عنوان نیمی از جامعه بوده است. جنبش کارگری و سندیکایی ازاولین سازمان‌هایی بوده‌اند که به زنان حقوق اجتماعی و شهروندی‌شان را آموزش داده و به آنان حق شرکت در مسایل سیاسی و صنفی را قایل شده اند. «در سال ۱۳۲۹ مهری گیلک پور کارگر کارخانه چیت سازی ری نماینده کارگران زن شد. او برای زنان باردار و بچه‌دار اتاقی را از کارفرما گرفت و به کودکان شیر خوار اختصاص داد که هر ۲ ساعت یکبار برای شیر دادن کودکان استفاده شود، وشیر برای مادران شیرده و قسمت بافت کارخانه.» این حقوق که برای اولین بار در تاریخ جنبش کارگری و سندیکایی گرفته شد و تا قبل از کودتای سال ۱۳۳۲ برقرار بود، بعدها در دهه چهل، این حقوق توسط حکومت کارگر کُش پهلوی بصورت پیشکشی ملوکانه اعطا شد.
کارگران زن کارخانه نساجی چیت ری هرگز نام مهری گیلک پور را از یاد نبردند. مهری گیلک پور که عضو شورای متحده کارگران و زحمتکشان ایران بود به وظیفه کارگری خود عمل کرد. او کارگر قسمت بافت کارخانه چیت ری بود و همچون برادران و خوهران کارگرش زندگی سختی داشت، اما هرگز از وظایف کارگری خود غافل نماند. این دستاورد که برای اولین بار توسط یک نماینده کارگر زن گرفته شد در دهه چهل برای همه ادارات دولتی و ارتش و کارخانه‌های بزرگ اجباری شد. گیلک پور و شورای متحده کارگران و زحمتکشان ایران برای چندمین بار ثابت کردند که در مبارزه خود برای بهبود وضعیت زحمتکشان و مردم ایران دستاوردهایشان تنها به خودشان تعلق ندارد بلکه دستاورد طبقه کارگر، برای بهبود وضعیت همه مردم خواهد بود.
مازیار گیلانی نژاد
درخواست از خوانندگان اتحاد کارگر: لطفاً عکس و یا هرگونه اطلاعی از زندگینامه مهری گیلک پور دارید به نشانی ما ارسال کنید!




به مناسبت روز جهانی زن شعری از محمد علی‌ افراشته شاعر و طنز پرداز بزرگ زحمتکشان ، شاعر توده‌های محروم

اتحاد کارگر به مناسبت روز جهانی زن شعری از محمد علی‌ افراشته شاعر و طنز پرداز بزرگ زحمتکشان ، شاعر توده‌های محروم را به همه زنان کارگر، آزاده و زحمتکش میهن تقدیم می‌‌دارد


ارتجاع داخلی‌ تر
(جلد دوم )


لعن بر مخترع خط و سواد                           بخصوص آن که به زن‌ها رو داد
باز هم رفته ضعیفه جلسه                            پس کی‌ بایست به کارم برسه
کتم از داغ اتو چین و چروک                        عیناً آسفالت خیابان مفلوک
کرواتم همه در هم برهم                               مردم از حسرت یک سوپ کلم
این کت و این یقه‌ اینم زانوست                       اثر مرحمت کدبانوست
من که نه‌ این ور و نه‌ اون  وریم                    وسط الحالم و از این سریم
بی‌ طرف، بی‌ نظر و منفردم                         زنده هستم فقط از بهر خودم
به دل‌ مور تلنگر نزدم                                 ورق هیچ که را ٔبر نزدم
مملکت را همه گر‌ آب برد                            فدوی را خر و پوف خواب برد
زن یک همچو منی آزاده                             ساکت و صامت و جا افتاده
حق چه دارد برود تشکیلات                         بکند صرف تمام اوقات
حیف از این عمر عزیزی چو طلا                 که شود صرف چنین پرت و پلا
زن کجا بحث امور جاری؟                          زن کجا امر سیاست داری؟
زن که گفته است شود چیز نویس؟                 برود مجلس شورا با گیس؟
زن کجا کرسی دار الشورا؟                        زن کجا جای رئیس الوزرا؟
زن که گفته است شود افسر هنگ                   یا که طیاره چی‌ عرصه جنگ
زن برای چه شود دندان ساز                        کند آرواره مردان را باز؟
نیستم بنده موافق ابداً                                   شده‌ام سخت مخالف جدآ
جان سرکار و به روح مغفور                       هست این‌ها همه آثار غرور
زن شده وضع برای دیزی                           شست و شو وصله زنی‌، آشپزی
ای‌ خوشا دوره مرحوم حجاب                      چادر یزدی و نعلین و نقاب‌
بودم هر گاه وزیر فرهنگ                           به هواداری آن کهنه دبنگ
خواندن درس زنان را از دم                         با دو فوری قدغن می‌‌کردم
چلمنی کرده‌ام از روز ازل                           گربه در حجله نکشتم اول
میل دارم که بچسبم به گلوش                         چنگ چون گربه بگیرم از موش
بزنم مشت درشتش به دهان                          باز هم لعن خدا بر شیطان             
چه کنم هست در این قلب فکار                      ته و تو مانده عشقی‌ به تغار
تق تق، کیست؟ منم باز کنید                         آمد، ای‌ داد مبادا که شنید
محمد علی‌ افراشته


۱۳۹۲ اسفند ۱۲, دوشنبه

اعتراضات کارگری، خواست افزایش دستمزدها و ضرورت اتحاد عمل جنبش سندیکایي


طبقۀ کارگر و زحمتکشانِ کشورمان از دو دهه پیش به این سو با اجرا و گسترش سیاست‌های نولیبرالی و ضد کارگری جمهوری اسلامی، با کاهش درآمد و تنزل قدرتِ خرید روبرو شده‌اند. با روی کار آمدن دولت کودتایی احمدی‌نژاد و رواج فساد وسیع در همه ارکان دولت وجامعه و افزایش تورم به صورت روزانه و عدم وجود سیاست‌های مهار این تورم، زندگی و کار را برای کارگران ایران صد چندان سخت و طاقت فرسا نموده است.
با واگذاری شرکت‌های سود ده به سرمایه‌داران (بخوان رانت خواران) و بستن کارخانه‌ها به بهانه عدم سود دهی ـ با یک صدم حتی یک هزارم قیمت واقعی- و اخراج وسیع کارگران، صف بیکاری در بین زحمتکشان سر به آسمان می‌زند. طبق آمار حکومتی  رقم بیکاری بین جوانان در استان‌های لرستان و ایلام و کردستان به بالای چهل درصد می‌رسد. آمار بیکاری که روحانی در دوران انتخابات اعلام کرد رقمی در حدود ۲۶ درصد بود. این سطح وسیع بیکاری منجر به تشدید استثمار وعدم پرداخت حداقل حقوق‌ها  دراغلب موسسات و کارخانه‌جات گردید که این خود باعث تشدید اعتراضات کارگران شد که هم اکنون این اعتراضات در سطح کشور در حال گسترش است.
جمهوری اسلامی از  دامنه گسترش این اعتراضات به وحشت افتاده و به طروق مختلف در جهت تهدید به سرکوب و زندانی کردن کارگران و فعالین عرصه کارگری پرداخته است که نمونه‌‌های اخیر آن دستگیری نمایندگان کارگری کارخانه پلی‌اکریل در استان اصفهان و دستگیری گسترده کارگران معدن چادرمَلو در استان یزد و حمله وحشیانه نیروی انتظامی به ۲۲۱ کارگر معترض کارخانه کاشی تبریز کف است. آنچه در این اعتراضات اخیر بطور برجسته خودنمایی می‌کند حضور متحد و متشکل صدها و هزاران کارگر است و این خود حرکتِ امیدوار کننده در این شرایط است. صفوف متشکل کارگران بار دیگر نشان داد که سرمایه‌داران و حکومت حامی آنها توان مقابله با قدرت متحد کارگران را ندارند. دراین مدت ۳۵ سال حکومت جمهوری اسلامی هرگونه اعتراض صنفی – سیاسی را با غل و زنجیر پاسخ داده است و در طی این مدت جهت جلوگیری از شکل گیری سندیکاهای مستقل کارگران، تشکلهای زرد نظیر شوراهای اسلامی کار که به معنی نقض حقوق سندیکایی است  را تشکیل دادند تا از رشد سندیکاهای مستقل جلوگیری نمایند. در جریان زندگی و مبارزه روزانه کارگران، این تشکل‌های زرد به طور روز افزون منزوی شده و در یک پروسه طولانی در کارخانجات و محیط‌های کارگری به گوشه رانده میشوند. چنانکه یکی از مسئولین یکی از این تشکل‌ها در گزارشی بیان نمود که سه تشکل کارگری (حکومتی) جمعاً فقط توانسته‌اند یک درصد از کل جمعیت ۹ میلیونی کارگران را در خود متشکل نمایند!.
دولت به اصطلاح «تدبیر و امید» حسن روحانی نیز همان راه رفته احمدی نژاد را دارد طی می‌کند و با مانورهایی سعی در پیاده کردن سیاست‌های نئولیبرالی دیکته شده از طرف بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را دارد. خصوصی سازی وسیع و اخراج‌های وسیع کارگران هر روز در گوشه کنار کشور خود را نشان می‌دهد و با طرح «سبد کالا» سعی در انحراف سمت سوی مبارزه را دارند که این خود باعث تشدید و گسترش اعتراضات زحمتکشان گردیده است.  
جنبش سندیکایی کارگران دارای سنن ریشه دار بوده و تجربیات بسیار پرارزشی را پشت سر خود دارد. در دهه ۱۳۲۰ بزرگترین تشکل‌های کارگری منطقه در ایران بوجود آمد و در همه عرصه‌های کار و زندگی کارگران بطور پرقدرت حضور داشته و با اتحاد و سازماندهی موفق زحمتکشان در صفوف خود توانسنتد اولین قانون کار را در ایران به تصویب برسانند. بزرگترین اعتصاب را علیه شرکت استعماری نفت جنوب ( انگلیسی) با موفقیت برگزار نمودند که منجر به عقب نشینی آنها و حکومت حامی آنان گردید. در دهه ۵۰  نیز فعالین سندیکایی موفق به ایجاد تشکل‌های موثر و مبارزی گردیدند، که علی‌رغم خفقان شدید رژیم پهلوی، در افشاندن بذر آگاهی در دفاع از حقوق خود و متشکل نمودن کارگران نقش بسزایی داشتند. در دوره انقلاب نیز این حرکت متحد کارگران نفت بود که رژیم وابسته پهلوی را بزانو درآورد و انقلاب ۱۳۵۷ پیروز شد. اکنون نیز با استفاده از این سننت‌های رزمجویانه، زحمتکشان ایران موفق خواهند شد که سندیکاهای مستقل خود را بوجود آورده و در صفوف متحد در جهت بدست آوردن حقوق خود مانند حفاظت از سازمان تأمین اجتماعی، جلوگیری از اصلاح قانون کار به سودِ کلان سرمایه داران، خواست افزایش دستمزدها مطابق نرخ واقعی تورم، احیای حقوق سندیکایی مبارزه کنند. طبقه کارگر و زحمتکشان میهن ما احیای حقوق سندیکایی را در اولویتِ مبارزۀ خود قرار داده‌اند. در این اوضاع اتحاد عمل و وحدت صف‌های جنبش سندکایی موجود زحمتکشان برای تامین مطالبات طبقه کارگر و نیز خواست‌های فوری مانند افزایش دستمزدها یک ضرورت است. جنبش سندیکایی بنا به ماهیت و خصلت خود در برگیرنده تمامی کارگران فارغ از هر عقیده، مذهب، نژاد، جنسیت و... است. از اینرو اختلافاتِ موجود در میان گروه‌های زحمتکشان هرگز مانعی غلبه ناپذیر در راه تأمین وحدت و اتحادِ عمل جنبشِ سندیکایی نیست و نمی‌تواند باشد. بر این اساس اتحادِ عمل در جنبش سندیکایی موجود کارگران یکی از وظایف محوری در مرحلۀ کنونی است.


کارگر متحد همه چیز
کارگر متفرق هیچ چیز

نام‌های نازدودنی



جنبش سندیکایی و چهره‌های آن

اتحاد کارگر، بولتن کمیته روابط سندیکایی ایران، در ادامه معرفی و شناساندن چهره‌های درخشان جنبش سندیکایی زحمتکشان به نسل جوان کارگر، اینک به معرفی یکی از نام‌های بزرگ و چهره‌های پر افتخار جنبش سندیکایی می‌پردازد.

تقی باقری؛ مبارز نامدار جنبش کارگری ـ سندیکایی
جنبش سندیکایی کارگران میهن ما در سال‌های 1332 ـ 1320 دوران رشد و شکوفایی خود را تجربه می کرد. طی این دوران، با پیدایش کارگران صنایع ماشینی و افزایش تعداد زحمتکشانی که به بازار کار سرمایه‌داری جلب شده بودند و به دلیل کاربست تجربه‌های مبارزات سندیکایی ایران در گذشته و نیز استفاده از تجربه پر ارزش جهانی، جنبش سندیکایی کارگران ایران طی مدت کوتاهی از سال 1320 تا 1325 گام‌های بزرگی به پیش برداشت. ابتدا اولین سندیکاها شکل گرفتند، سپس تشکل کارگران و زحمتکشان در سازمان‌های وسیع سندیکایی حرفه‌ای صورت گرفت و بعداً شورای مرکزی اتحادیه‌های کارگری ایران در سال 1321 با 30 هزار عضو پا به عرصه وجود گذاشت و بالاخره شورای متحده مرکزی اتحادیه‌های کارگران و زحمتکشان ایران در اوّل ماه مه 1323 از تجمع چهار مرکز سندیکایی تاسیس گردید و پس از چندی کارگران صنایع نفت موفق شدند سندیکای خود را پدید آورند که به نام سندیکای کارگران نفت خوزستان نامیده می‌شد. این سندیکا بلافاصله الحاق خود به شورای متحده مرکزی را اعلام داشت و بدینسان وحدت صف‌های جنبش سندیکایی کارگران ایران تامین گردید که بیش از 300 هزار کارگر را زیر پرچم شورای متحده مرکزی اتحادیه‌های کارگران و زحمتکشان به عنوان یکی از مهمترین و بزرگترین سازمان‌های سندیکایی خاورمیانه و قاره آسیا سازمان می داد. این تشکل عظیم و نیرومند سندیکایی در سال 1325 مورد شناسایی فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری قرار گرفت و به این ترتیب شورای متحده مرکزی به عنوان یگانه مرکز سندیکایی اصیل در ایران به عضویت فدراسیون درآمد. دستاوردهای شورای متحده در تامین حقوق سندیکایی و منافع زحمتکشان در تاریخ معاصر میهن ما جای برجسته‌ای را به خود اختصاص می دهد. از دل چنین جنبش وسیع و نیرومند سندیکایی چهره‌های درخشانی چون علی امید، رضا روستا، عظیم زاده، صمد حکیمی، عزت باقری، علی جعفری مرندی، منوچهر مصلح، تقی باقری، علی شناسایی و حسن حسین پور تبریزی بیرون آمدند که هریک منشاء خدمات بزرگ به جنبش سندیکایی کارگران ایران بودند. تقی باقری به عنوان یک فعال کارگری از چهره‌های پر افتخار جنبش کارگری میهن ماست. او فردی بسیار مردمی و مورد اعتماد کامل کارگران بود. باقری به عنوان کارگر در کارخانه‌های دخانیات کار می کرد. موسسه دخانیات در سال های دهه 20 تا کودتای 28 مرداد، یکی از مراکز مهم و اصلی کارگری بود و سندیکای کارگران دخانیات که تقی باقری در رهبری آن قرار گرفت از فعال ترین و پیشروترین تشکل‌های آن دوران به شمار می آید.
در سال‌های دهه بیست خورشیدی کارخانه‌های مرکزی دخانیات، کارخانه‌های سیلو تهران، چیت سازی، سیمان، تاسیسات راه آهن و صنعت نفت خوزستان و کارخانه‌های نساجی اصفهان و مازندران از جمله تکیه گاه‌های جنبش کارگری بودند و سندیکاهای این واحدهای صنعتی نقشی بزرگ و برجسته در مبارزات صنفی ـ سندیکایی و نیز جنبش ملی کردن صنعت نفت داشتند. تقی باقری به عنوان یک رهبر آگاه و مدبر سندیکایی در راس سندیکای کارگران دخانیات مروج اصول اصیل و رزمجویانه فعالیت سندیکایی بود. او نظیر علی امید و دیگر رهبران سندیکایی در تشکل‌یابی صنفی کارگران و تاسیس سندیکاهای کارگری بر پایه صحیح طبقاتی نقش مهم و تاریخی ایفا کرد. او از زمره رهبران سندیکایی بود که رعایت موازین فعالیت سندیکایی و دوری جُستن از هرگونه انحراف در جنبش سندیکایی را گوشزد کرده و با آن مقابله می نمود. او اعتقاد داشت جنبش سندیکایی ضمن استقلال خود یک نیروی خنثی و بی طرف نیست. به دلیل نقش بارز تقی باقری در جنبش سندیکایی او همواره مورد پیگرد دشمنان طبقه کارگر و ارتجاع و دربار پهلوی بود. نقش سندیکای کارگران دخانیات تحت رهبری تقی باقری همراه با سندیکاهای کارگران چیت سازی، سیمان و دیگر کارخانجات در به پیروزی رساندن خیزش ملی 30 تیر فراموش نشدنی است. نخستین جرقه خیزش ملی 30 تیر با اعلام اعتصاب کارخانه‌های سیلو، دخانیات، سیمان تهران و چیت سازی و راه آهن زده شد. تقی باقری، این رزمنده آگاه طبقه کارگر در رأس این اعتصابات و از رهبران آن بود. پس از کودتای انگلیسی ـ آمریکایی 28 مرداد تقی باقری بازداشت و روانه سیاه چال شد. او را برای بزانو درآوردن به جزیره خارک تبعید کردند. او مورد انواع شکنجه و آزار قرار گرفت امّا به آرمان طبقه کارگر پشت نکرد. در زندان هرگز حاضر به امضاء تنفرنامه نشد. تقی باقری می گفت: اگر همه عمر را مجبور باشم اینجا بگذرانم، تنفر نامه نمی نویسم. پس از آزادی از زندان به قزوین تبعید شد. زندگی دشوار و مشکلات فراوان را تحمل نمود و با اراده‌ای آهنین به اندیشه‌های خود و منافع طبقه کارگر وفادار ماند. تقی باقری بعدها براثر ناملایمات زندگی و فشارهای زندان بیمار شد. در بیمارستان هنگام یک عمل جراحی با زندگی وداع کرد. مراسم یادبود او باشکوه فراوان برگزار و بویژه کارگران دخانیات از این قهرمان خود تجلیل کردند. او در گورستان ابن باویه به خاک سپرده شد. نام ارجمند تقی باقری در صفحات تاریخ جنبش کارگری ـ سندیکایی ایران می درخشد. او نمونه یک کارگر مقاوم و ثابت قدم و یک رهبر آگاه جنبش سندیکایی بود! 

پیرامون قراردادهای دستجمعی – بخش دوم


آگاهی مبارزان جنبش سندیکایی میهن ما با روندها و تحول‌های کنونی جهان و نقش جنبش سندیکایی زحمتکشان در این عرصه‌ها از اهمیت اساسی برخوردار است. قراردادهای دستجمعی یکی از موضوعات کلیدی در مبارزات امروزین جنبش جهانی سندیکایی به‌شمار می‌آید. اتحادِ کارگر برای آشنائی فعالین سندیکایی با مسائل مهم امروزین جنبش کارگری، از جمله موضوع قراردادهای دستجمعی، به ترجمۀ گزارش سمینار فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری در این خصوص که چندی پیش در ویتنام برگزار شد، مبادرت می‌ورزد. بخش نخست در شماره پیشینِ اتحاد کارگر منتشر شد. اینک، بخش دوم و پایانی ارائه میگردد.


حملات جدید علیه قراردادهای دستجمعی

کارفرمایان یورش‌ِ جدیدی را علیه این امر (مذاکره درباره دستمزد) با انگیزه گذاشتن بار بحران اقتصادی روی دوش کارگران، راه انداخته‌اند. آنان حالا با تفسیر جدیدی از دستمزد که ضد کارگری است، وارد شده‌اند. نوشته‌ای با عنوان«پرداخت بر اساس مهارت و نحوه عملکرد» که توسط معاون دبیر دفتر فعالیت‌های کارفرماهای سازمان جهانی کار در ژنو نوشته شده است، ذکر می‌کند: «هم اکنون پرداخت ما به کارگران نه تنها بر اساس تولید نهایی، و یا بر اساس میزان کاری که صرف شده بلکه بر اساس وقتیکه در روی آن موضوع گذاشته شده، است».
دست آوردهای جنبش گارگری محصول بکارگیری عواملی مانند محاسبه هزینه زیستی نیروی کار، ارزیابی کار و منظور نمودن ارشدیت خدماتی کارگران بعنوان امر اساسی راهبردی در مذاکرات دستجمعی ، از اصول راهنمایی سندیکاها در مذاکرات‌شان بود و حالا تلاش می‌شود که امر به اصطلاح «میزان کارایی» به عنوان تنها عامل ارزیابی جایگزین شود. با توجه به این امر «کارفرماهای بیشتری در صدد حفظ رقابت خود با افزایش میزان پرداختی بیشتر براساس سیستم میزان کارایی هستند تا بتوانند بخشی از هزینه‌های کارگری را جبران نمایند.» (همان منبع)
کافرمایان مزایای پرداختی به کارگران را بعنوان پاداش یا هزینه محسوب نمی‌کنند. آنان این پرداخت را بعنوان «ابزار» برای استثمار بیشتر کارگران بکار برده و سعی میکنند تحت ماسک «پرداخت بر اساس میزان کارایی» سود بیشتری از کار آنان بدست آورند.

  پرداختها بر اساس میزان کارایی که «انعطاف پذیر» است، که توسط کارفرماها به کارگران تحمیل می‌گردد عمدا به نیت «کاهش خودبخودی دستمزد» به کارگران است و این در شرایطی است که بازار در رکود بوده و دورانی که به اصطلاح آزادی تجارت و جهانی شدن خوانده می‌شود، است. که خود این امر در نتیجه رکود در اقتصاد دنیای سرمایه‌داری است. «در این اوضاع نگرانی مهم کارفرماها امر مذاکرات برای سیستم پرداخت دستمزد که در آن :
-          به اهداف دراز مدت  شرکت خود برسند.
-          انعطاف لازم را در بازی با عوامل متغییر تولید خواهند داشت تا بخشی از هزینه رکود تجاری خود ونیز هزینه پرداختی به کارگران را بپوشانند.
-          ­­قادر به کاهش هزینه‌ها درمواقع بروز موانع در زمان رکود اقتصادی از طریق پرداخت‌های عوامل شناور هزینه‌ها
-          قادر باشد که کارایی خوب را بدون افزایش هزینه دستمزدها پاداش خوبی دهد» (همان منبع)
تاکید کارفرمایان برای مذاکرات غیر متمرکز برای دستمزدها و با انگیزه بیمارگونه‌شان در حمله به مذاکرات دستجمعی و نشان دادن قدرت‌شان علیه جنبش سندیکایی است. بنابراین گفتنی است که «حرکت به سمت تمرکززدایی از مذاکرات دستجمعی  نتیجه نیاز به پاسخ گویی به موضوعات کارایی و عملکرد در سطح شرکت است.» (همان منبع)
آنچه هشدار دهنده است اینستکه کارفرمایان اصلا راضی نیستند که در سطح کل شرکت مذاکره نمایند. آنان بعمد نقش سندیکاها را در مذاکرات حذف می‌کنند و بجای آن به مذاکرات فردی با کارگران می‌پردازند. بطور مثال در نیوزلند گفته شده: « تغییر بنیادی که در روابط صنعتی انجام گرفته تغییر روابط شرکت با افراد است. نیوزلند مثال کافی برای پرداخت‌ها بر مبنای کارایی است. بنابراین پرداخت بهره‌وری بر مبنای کارایی و مهارت افزایش بیش از حدی داشته است. و این امربا وجود مذاکرات متمرکز و یا با درنظر گرفتن پرداخت کلی حاصل نمی‌شد و این تغییرات بایستی که در سطح کل شرکت انجام گیرد.» (همان منبع)

                                           حق اعتصاب و مذاکرات دستجمعی و حق تشکل پذیری

از مجموعه ۸ کنوانسیون سازمان جهانی کار که به آن‌ها بعنوان «کنگره‌های اصلی » نگاه می‌کنند، یکی از این‌ها کنوانسیون شماره ۸۷ بوده که می‌گوید- آزادی تشکیل اتحادیه و حفظ حقوق سازماندهی بوده و در کنوانسیون ۹۸ – حق متشکل شدن در محیط کار و حق قراردادهای دستجمعی است. اغراق نخواهد بود که اگر گفته شود این دو حق ستون‌های اصلی جنبش سندیکایی هستند؛ و برای تحکیم این دو حقوق ستون سومی نیز باید به آنها افزوده شود و آن داشتن حق اعتصاب است.
برجسته کردن رئوس مطالب مهم این کنوانسیون‌های اساسی، که بعدا توسط دبیر کل سازمان جهانی کار در گزارش عمومی خود برای نشست ۹۷مین کنگره بین‌المللی ارائه شد، گقت: «این حقوق قدرتمند، این امکان را می‌دهد که شرایط کاری را بهبود داده و آن را برسمیت بشناسند. اتحادیه‌های مستقل و قدرتمند و تایید حق بستن قرار داد‌های دستجمعی، ابزار مناسبی در میان کارگران و کارفرما بوده ومی‌تواند در جهت حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی آنها یاری نماید.  بهره‌مندی از این حقوق دربهبود شرایط زندگی و کاری آنها تاثیر دارد.»
اگر چه در هیچ کنوانسیونی به حق اعتصاب صریحا اشاره نشده است؛ فقط در کنوانسیون شماره ۱۰۵(سال ۱۹۵۷) به حق اعتصاب اشاره شده است- لغو کار اجباری، قدغن کردن زور و کار اجباری « بعنوان تنبیه بخاطر شرکت در اعتصاب» و توصیه شماره ۹۲ (سال ۱۹۵۱)- مصالحه داوطلبانه و توصیه‌های حکمیت و داوری، وتاکید داشتن به نبود هرگونه پیش‌شرط که «شاید منجر به محدویت  هر نوع حق اعتصاب شود». علاوه بر این، مصوبات سازمان جهانی کار و کمیته حق آزادی تشکل (از سال ۱۹۵۲)، و کمیته کارشناسان کنوانسیون‌ها و توصیه‌ها (از سال ۱۹۵۹)، که توسط بنیان گذاران  ILO ایجاد شده‌اند، وجود دارد که  به حق اعتصاب در دولت‌های عضو تاکید دارند.
در چارچوب کنوانسیون‌های شماره ۸۷ و شماره ۹۸ تاکید شده است که بدون داشتن حق اعتصاب، حق قرارداد دستجمعیباعث از داستن دادن تاثیر گذاری در نتایج مذاکرات دستجمعی می‌شود و نمی‌تواند به اهداف قراردادهای دستجمعی خود نایل آید. کارشناسی بیان نموده: « داشتن حق اعتصاب پایه منطقی داشتن مذاکرات دستجمعی موثر می‌باشد. اگر این حق وجود نداشته باشد  قرارداد دسته جمعی روی کاغذ مرده است».

شرکت‌های چند ملیتی و مذاکرات دستجمعی

ابعاد بین المللی قراردادهای دستجمعی گسترش یافته است. در همین رابطه دو پیشرفت اساسی شده است. اولی گسترش یافتن مقایسه هزینه کارگری در دو طرف مرزها بوده، و نیزانعطاف پذیری و میزان کارایی موسسات بین‌آلمللی (ام-ان-ای-اس MNEs) و مبادله اطلاعات و هم‌آهنگی در مورد مذاکرات دستجمعی سندیکاها افزایش یافته است. تعیین روابط کاردر عصر نظم جهانی سیستم سرمایه‌داری که تحت کنترل انحصاری شرکت‌های چند ملیتی (MNC)، دیگر در محدوده دولت‌ها نیست. دبیر ILO اضافه می‌کند که: «حضور بی‌وقفه شرکت‌های چند ملیتی منجر به این می‌شود که مذاکرات دستجمعی در سطح ملی بسیار دشوار نتیجه می‌دهد؛ و درپی آن کارگران احساس می‌کنند که بیشتر وابسته به مسائلی می‌شوند که خارج از اراده و کنترل آنان است...»

مشکل دوم که جنبش سندیکایی با آن روبروست، موضوع قرارداد دستجمعی در دورهٔ جهانی سازی امپریالیستی است که این مذاکرات بین شرکت‌های چند ملیتی و سندیکاهای بین آلمللی - که آنرا اتحادیه جهانی (UNIOSN) نامیده‌اند- انجام می‌گیرد و نتیجه آن را «چارچوب توافق شده کاری» می‌نامند. این توافقات موضوعات دستمزد و ساعات کاری را مد نظر ندارند ولی در عوض به موضوعات مسئولیت اجتماعی شرکت‌ها، بسط  اصول سیاست‌های پایه‌ای در استخدام‌های آن، تجدید ساختار شرکت‌ها ونیزسیاست‌های مشخص شرکت مانند بهداشت و ایمنی در محیط کار و غیره است.

حقوق کارگران وبحران‌های ساختاری سرمایه‌داری

از زمان جنگ جهانی دوم (که به دورهٔ کینزی مشهور شده است) شاهد دستاوردهای خوبی در رابطه با قراردادهای دستجمعی و سایر شرایط کاری بوده‌ایم. در نتیجه مبارزات کارگران، حق قرارداد دستجمعی و حق آزادی تشکل بعنوان حقوق بنیادی شناخته شده است و در بسیاری از  کشورها این حقوق وارد قانون اساسی‌شان شده است و سازمان‌های قانونی خود را ایجاد نموده‌اند.

بهر حال بعد از ارایه نظریه نئولیبرالی و تاخت و تاز رژیم‌های اقتصادی که توسط بازار رقابتی راهبری میشود ، حملات وحشیانه به طبقۀ کارگر و زحمتکشان توسط سرمایه‌داران با عنوان کاهش هزینه‌ها تشدید گردید. فروپاشی مالی و بحران ساختاری سرمایه‌داری که موجد آن اقتصاد  کشورهای سرمایه‌داری جهان بود، حملات خود را بسمت کاهش حقوق سندیکاها تشدید نموده‌اند و تلاش دارند که بار بحران را روی دوش زحمتکشان قرار دهند و دراین میان حق تشکل در سندیکاها و قرارداد دستجمعی قربانی اصلی این وضع می‌باشند.
انفرادی کردن استخدام‌ها، بستن کارخانجات و شرکت‌ها،  تحت فشار قراردادن کارگران معمولی، عدم استخدام کارگرعادی، سپردن کارها بطور وسیع و بی رویه به پیمانکارهای خارج از شرکت و همزمان با بیکار کردن کارگران، به لشکر بیکاران افزدوده می‌شود. این امر باعث تضعیف سندیکاها شده و آنان را درموضع ضعیفی در بستن قراردادهای دستجمعی قرار می‌دهد. کارگران با شمشیر دولبه مورد یورش قرار می‌گیرند- سلب حق مذاکره و حق اعتراض، و روند عمومی کاهش هزینه‌ها، نه افزایش دستمزدها است.

مذاکرات دستجمعی و استخدام‌های انفرادی

استخدام‌های انفرادی بصورت مشکل بزرگی بروز نموده و روی حق تشکل کارگران تاثیر بزرگی دارد. وضعیت به این شکل بیان می‌شود: « با تمرکز قدرت در دست کارفرماها و با هزینه کارگران دستمزدی (با عنوان «انطاف پذیرنمودن نیروی کار») منجر به انعطاف ناپذیری در سلسله مراتب مدیریت شرکت‌ها می‌شود. آنان به تنهایی شرایط قوانین استخدام و اخراج، استخدام از خارج از شرکت، دادن به پیمانکار دست دوم را تصویب و اجرا می‌کنند و در واقع استثمار را تشدید نموده و هزینه نیروی کار را کاهش داده و درعوض سود خود را افزایش می‌دهند.»  در نتیجه ما شاهد افزایش برخورد بین سرمایه و نیروی کار هستیم.
آسیا مسائل خودش را دارد، قانون مذاکرات دستجمعی فقط بخش کوچکی از نیروی کار را در بر می‌گیرد و با توجه به تنوع وسیع فرهنگی در آسیا، سطح بسیار نازلی از کارگران در سندیکاهای خود سازمان یافته و پیگیر و ثابت قدم هستند. آنان با همان مشکلات که در جاهای دیگر وجود دارد در گیر هستند و تعداد اعضای فعلی سندیکاها در حال کاهش است. در بخش‌های رسمی و یا  سازمان یافته، مذاکرات دستجمعی در سطح شرکت‌ها غلبه دارد. از سوی دیگر بخش عظیمی از جمعیت کاری آسیا وسیعا در بخش‌های غیر رسمی  که خارج از حیطه قوانین دولتی بوده، مشغول هستند. بنابراین از مکانیزم‌های قانونی قراردادهای دستجمعی و به اصطلاح «رسمی» مستثنی هستند.

کاهش عضویت در سندیکا‌ها

در اغلب کشورهای جهان عضویت در سندیکاها همچنان در حال کاهش است. طبق گفته مدیر کل سازمان جهانی کار دو عامل اساسی علت این است: بیکاری و خصوصی سازی. وی متذکر می‌شود: «علت اصلی این کاهش در کشورهای صنعتی، کاهش استخدام در صنایعی که در آنها سندیکا وجود دارد مانند معادن ذغال سنگ، راه آهن، فولاد سازی، کشتی سازی و بطور کلی صنایع تولیدی. صنایع جدید و یا شرکت‌های تازه تاسیس توان جبران این افت‌ها را ندارند»
«اتحادیه‌های بخشهای عمومی کمتر از بخشهای خصوصی  با کاهش اعضا روبرو بوده‌اند. کاهش اعضا در کشورهایی که اتحادیه‌ها نقش برجسته‌ای در تامین اجتماعی دارند کمتر بوده است.»
از این زاویه است که حق تشکل و حق قرارداد دستجمعی در بخش خصوصی  انکار می‌شود. حق تشکل صنفی در بخش خصوصی در شرایط بحران اقتصادی و سیاسی  حاضر نادیده گرفته می‌شود، بخصوص در کشورهایی که در چنگ سرمایه مالی جهانی و شرکتهای چند ملیتی اسیر مییباشند.

نتیجه گیری....
 کارگران و زحمتکشان در سراسر جهان با یورش عظیمی روبرو هستند. دستمزد واقعی کاهش می‌یابد؛ سهم دستمزد در ارزش افزوده به کالا سیر نزولی دارد و استاندارد زیستی کارگران افت پیدا می‌کند. قوانین حامی نیروی کار با قوانینی که دست کارفرما را برای اخراج کارگر و جایگزین کردن آنان با نبروی کار موقت یا قراردادهای فردی و یا حذف اضافه پرداخت‌ها، جایگزین شده است.
دقیقا بر اثر سیاست‌های سرمایه مالی که جوهره آن جهانی سازی است، زحمتکشان با یورش وحشیانه توسط شرکت‌های داخلی و خارجی روبرو هستند. موارد حمله به سندیکاها و نادیده گرفتن حقوق آنها در کشورهای در حال رشد افزایش یافته است و این یورش‌ها انتخاب آگاهانه توسط شرکت‌های چند ملیتی است. در چنین اوضاع و احوالی حقوق آزادی تشکل و قراردادهای دستجمعی امری شکننده است؛ بخصوص برای کارگران شاغل در مناطق صادراتی کالا، و یا مناطق ویژه  تجاری، شرکت‌های خدماتی تلفنی، مراکز غیررسمی، مناطق دورافتاده، کارگران مهاجر، کارگران ساختمانی و کارگران محلی که زنان بخش عظیمی از آن را تشکیل می‌دهد.

سخنرانی معاون دبیرکل فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری، رفیق سوادش دوروی Swadeh Devroye 

مبارزه در راه تأمین حقوق زنان کارگر

حوادث و رخداد‌های فاجعه بار ناشی‌ از کار در محیط‌های نا امن و غیر استاندارد در کارگاه‌های تولیدی کوچک و ساختمانی، مانند مرگ دلخراش دو زنِ کارگر در خیابان جمهوری، که تا کنون منجر به کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از کارگران و زحمتکشان گردیده، گویا پایانی ندارد و از این روی ضرورت توجه به مبارزه و دفاع از حقوق زنان کارگر دارای اهمیت دو چندان است.
در رابطه با افزایش حوادث ناشی‌ از کار، گزارش "محمود خدادوست"، رئیس مرکز تحقیقات پزشک قانونی به خبرگذاری رسمی دولت قابل تامل و بررسی است؛ او می‌‌گوید: "از دست دادن جان ۱۵۵۹ نفر کارگر در ۹ ماه گذشته امسال (۹۲) در مقایسه با مدت مشابه سال قبل (۹۱) که تعداد متوفین حوادث کار ۱۳۸۰ نفر بوده، ۱۳ درصد افزایش یافته است". او افزود: "از کلّ تلفات حوادث کار در این مدت (۹۲) ۱۵۳۹ نفر مرد و ۲۰ نفر زن بودند، این در حالیست که تعداد مردان فوت شده در حوادث کار در مدت مشابه سال قبل (۹۱) ۱۳۶۲ نفر و تعداد زنان ۱۸ نفر بوده است.
حضور و نقش زنان کارگر در فعالیت‌های مختلف اقتصادی که عمد‌تاً خود سرپرست و یا سرپرست خانواده هستند همواره با چالش‌ها و مشکلات عدیده‌ای در راه  تأمین حقوق صنفی و جنسیتی  همراه بوده است. موضوع تامین امنیت شغلی‌ یکی‌ از این  چالش‌های روبروی زنان کارگر است. به هنگام اخراج و یا تعدیل نیروی انسانی،‌ این زنان کارگر هستند که در صف مقدم اخراج‌ها قرار می‌‌گیرند.
آمارهای ارائه شده از سوی مراکز وابسته به جمهوری اسلامی خاطر نشان میسازد: "سرعت افزایش تعداد زنان شاغل با سرعت افزایش زنان متقاضی کار برابر نیست و زنان جامعه ما با مشکل بیکاری مواجه هستند".
ترس و نگرانی از اخراج و بیکاری طولانی مدت، که این خود موجب نابسامانی‌ها در زندگی‌ زنان کارگر می‌‌شود، باعث کاهش دستمزد و تحمیل شرایط نامطلوب کاری از طرف صاحبان کارگاه‌ها گردیده  که از امنیت قانونی هم برخوردار هستند.
چندی پیش یکی از مسئولانِ هیأت مدیره اتحادیه زنان کارگر وابسته به خانه کارگر اعتراف کرد: "برخی‌ از کارفرماها از نیاز مالی کارگران زن سؤ استفاده می‌‌کنند؛ برای نمونه، کارگران زن برای اینکه کارشان را از دست ندهند مجبور می‌‌شوند با حقوق کمتر کار کنند." او در مورد حادثه آتش سوزی خیابان جمهوری که موجب مرگ دو کارگر زن شده است گفت: "هنگامی که برخی‌ کارگاه‌ها از شمول قانون کار بیرون می‌آیند و هیچ نظارتی بر آنها از لحاظ بیمه و ایمنی صورت نمی‌گیرد، طبیعی است! (البته این واقعه طبیعی نیست بلکه یک فاجعه انسانی‌ است) که این حوادث رخ می‌‌دهد."
در مقابل این معضلات انکارناپذیر باید دید که دست‌اندرکاران و مسئولین دولتی و اداری چه برنامه اقتصادی و سیاسی را برای حل این مشکلات در نظر دارند.
شعار‌هایی که در ظاهر برای حمایت از کارگران داده می‌شود، وعده و وعیدهایی که در جهت بهبود زندگی‌ زنان کارگر ابراز می‌‌گردد، به هیچ وجه با تصویب و اجرای قوانین و لایحه که فقط به سود کارفرمایان داخلی‌ و خارجی‌  و تامین منافع آنان انجام می‌‌گیرد، هماهنگی‌ و همخوانی ندارند.
اجرای خصوصی سازی‌های گسترده و فروش شرکت‌ها و کارخانه‌های دولتی از جمله سیاست‌هایی هستند که به معضل بیکاری و سقوط ارزش نیروی کار زنان دامن زده است.
حذف یارانه‌ها، اجرای طرح "استاد- شاگردی"، خروج کارگاه‌های کمتر از ۱۰ نفر از شمول قانون کار، قرارداد‌های موقت و سفید امضا، از دیگر سیاست‌هایی هستند که باعث افزایش فقر و سقوط سطح زندگی‌ زنان کارگر شده است.
ولی‌ با تمام تبعیض جنسیتی و شغلی‌ که بر سر راه زنان کارگر قرار داده شده  است، آنان  همچنان نقش پر رنگ و با اهمیتی را در جامعه ما ایفا می‌‌کنند؛ و با استناد به  گذشته مبارزاتی زنان ایران و جهان، و با توجه به توان و ظرفیت بالای زنان زحمتکش در به چرخش در آوردن  چرخ اقتصادی، می‌‌توان با قاطعیت گفت که زنان کارگر به دلیل مشاهده و لمس واقعیت‌های عینی و در عین حال سیاست‌های تبعیض آمیز و ناعادلانه، به صف مبارزه در راه تامین حقوق صنفی و اجتماعی کشیده خواهند شد؛ و باید با استفاده از این توان و ظرفیت بسیار بالا برای ایجاد و احیای سندیکا‌های مسقل تلاش و کوشش کرد.
بنابر آمارهای رسمی، طبقه کارگر و زحمتکشان ایران یکی از کمترین دستمزدها را نسبت به کارگران کشور‌های دیگر دریافت می‌‌کنند؛ و زنان کارگر نیز یک پله پائین تر، جزو محروم‌ترین لایه‌های جامعه محسوب می‌‌شوند؛ و دقیقا به خاطر همین بی‌ عدالتی‌ها و محرومیت‌ها است که از آمادگی و توان لازم برای شرکت در امر دفاع از حقوق صنفی و مبارزه با سیاست‌های ضدّ کارگری و تبعیض آمیز را دارا هستند.
احیا و ایجاد سندیکا‌های مستقل، همبستگی‌ با دیگر زحمتکشان و مبارزه سازمان یافته تنها ضامن موثّر برای تامین حقوق کارگری است و بدون هیچ شک و شبهه‌ای زنان کارگر از عهده این امر مهم بر خواهند آمد.