از تشکیل اولین اتحادیه کارگری در سال ۱۷۹۰ و ازاولین اتحادیه بینالمللی
کارگران در سال ۱۸۶۴ سالها میگذرد. جنبش سندیکایی و کارگری در این مدت راه طولانی
و سختی را طی کرده است و در این راه به اهداف
ونتایج خوبی رسیده است.
از اولین و مهمترین مسائلی که با ایجاد اتحادیهها آشکار شد، نقش طبقه نوظهور
کارگران وزحمتکشان بود که با سرعت وارد
عرصههای اجتماعی و سیاسی تودههای وسیع مردم در اغلب کشورهای جهان گردید. در آن
سالها تا پیش از قرن 18 مردم تصور میکردند که تغییرات اجتماعی توسط پادشاهان و
شاهزادگان و یا خدایان و ارواح انجام میگیرد. تقدیر نوی ظهور کرد و آن اینکه
تغییرات اجتماعی فقط توسط تودههای وسیع امکان پذیر است.
و این درک جدید تاثیر بزرگی در مسیرتاریخ بشر در قرنهای ۱۹ و ۲۰ بوجود آورد.
این مسیر حرکت تاریخ بشر دارای سختی های غیر قابل پیش بینی بود. جنبش اتحادیهای از سالهای ۱۷۹۰ تاکنون موفقیتهای
بزرگی بدست آورده است و در عین حال دچار عقبنشینی و شکست و نقاط ضعف نیز بوده
است.
فدراسیون جهانی سندیکاههای کارگری دراین تاریخ غنی جنبش کارگری نقش بزرگی داشت
است. تاسیس آن در ۳ اکتبر ۱۹۴۵ یک پیروزی بزرگی برا ی جنبش سندیکایی- یک دستاورد
تاریخی برا ی طبقه زحمتکش جهانی بود. این یک گام عالی و جدی برای ایجاد اتحاد بین
پرولتاریا برعلیه فاشیسم و غلبه سرمایهداری جهانی بود.
تحرک و قدرت WFTU بلافاصله باعث نگرانی قدرت های حاکم در امریکا و
انگلستان و نیز سایر سرمایهداران در سراسر جهان شد. بخاطراین نگرانی یک موج عظیم
برای تخریب و نابودی این اتحادیه جهانی راه انداختند.
تاریخ شصت ساله اخیر جنبش کارگری بر همگان آشکار است. کتابهای متعددی در این
رابطه نوشته شده است، اسناد غیر قابل انکار فراوانی وجود دارد. هزاران شاهد زنده از تاریخ مدرن این جنبش هنوز
در قید حیات هستند
و کسی نمیتواند واقعیت های تاریخی را انکار کند.
در طول شصت سال اخیر WFTU هرگز در کنار انحصارات و شرکتهای بین المللی قرار
نگرفته و هرگز در کنار بورژواها و امپریالیستها نبوده است. و نیز هرگز خنثی هم
نبوده است. همیشه در کنار مبارزات زحمتکشان در تحصیل حقوق بنیادی و آزادیشان
رزمیده است. ما همواره در کنار آنانی بودهایم که برای صلح، پیشرفت و رفع استثمار
انسان از انسان مبارزه میکنند، بودهایم. ما نقش بزرگی در جنبشهای مردمی آسیا،
اقیانوسیه، افریقا ، اروپا ، امریکای
لاتین و خاورمیانه داشتهایم. در این تاریخ ۶۰ ساله، ما نیز دارای اشتباه و لغزش
بودهایم.
این اشتباهات و لغزشها در هر صورت نقش مثبت و غنی WFTU را نفی نمیکند. ما به
تاریخمان افتخار کرده و از پیروزیهایمان و شکستهایمان درس گرفتهایم.
اکنون که در اوان قرن ۲۱ هستیم، تعادل قدرتها درعرصه جهانی بهم خورده است. این بهم
خوردگی به قدرتهای امپریالیستی یک قدرت مطلق داده است که البته هزینه آن از جیب
مردم زحمتکش پرداخت شده است. قدرت مطلق شدن موقت سرمایهداری در جهان، استثمار از تودههای مردم و کشورها را تشدید
کرده است، ثروتی که توسط مردم زحمتکش ایجاد میشود در دست تعداد اندکی افراد
قدرتمند مترکز شده است.
پیشرفت علم و تکنولژی در تمامی عرصههاو کاربرد وسیع تکنولوزیهای جدید در خط
تولید، سود کمپانی های جهانی را افزایش داده است.
درصورتیکه در یک جامعه عاری از بهره
کشی انسان از انسان، تکنولوژی جدید، این دست آورد مامی بشریت بایستی که در خدمت کل بشرباشد.
موجب کار کمتر انسان و درآمد بیشتر ، لذت از حرفه کاری خود و احساس آرامش و نیز
دارای وقت استراحت بیشترو رسیدگی بیشتر به امورات فرهنگی و فراغت خاطر میشود. این
یعنی زندگی بهتر و طولانیتر. این روزها نه تنها چنین چیزی امکان پذیر نیست، بلکه
استثمار تشدید شده و ثروت افزوده شده در جیت معدودی افراد واریز میشود. ۱۱۵ میلیون
کودک بیسواد هستند. در هر ۳.۶ ثانیه یک بچه میمیرد. فقط در ایالت نیو اورلیان
امریکا ۱۵۷۷ نفر از فقر جان باختند. در کشورهای اتحادیه اروپا رقم بیکاران از ۳۰
میلیون گذشته است. طبق گزارش یونسکو بیش از ۹۲۱ میلیون نفر در بیغولهها و زاغههازندگی
میکنند.و این یک تصویر واقعی است که در
اغلب کشورهای سرمایهداری و یا مستقل با سیاستهای نئولیبرال ، یا محافظهکار و یا
سوسیال دمکرات اداره میشوند ، میباشد.
در شروع قرن ۲۱، استعمار مجدد کشورها با ویژگی ها و عناصر جدید در حال اوج گرفتن است. در
قاره افریقا بسیاری از کشورها تحت فشارهای شدید قرار دارندو همینطور کشورهایی
امریکای لاتین. امریکا از توسعه بالای جمهوری خلق چین نگران میباشد و در کشورهای
سوسیالیستی سابق زحمت کشان در شرایط دوران فئودالی قرار دارند. نژادپرستی، نئو
فاشیستها و بیگانه هراسی دوباره در حال اوج گیری است! شورشهای اخیر مهاجرین در
فرانسه و امریکا موید این امر میباشد.
در این قرن حاضر، فروپاشی های سالهای ۱۹۸۹- ۱۹۹۱، توازن قدرت جدید را برقرار
کرد که منجر به قدر مطلق شدن امریکا گردید.. ما معتقد هستیم که این قدرت مطلقه
بودن موقتی بوده و این امر موجد جنگهای جدید، تغییر مرزهای کشورها، آواره کردن
میلیونها انسان، کشتار انسانهای بیگناه، تحدید استقال کشورها موجب اسیری مردم میشود.
سازمان ملل متحد نیز ابزار لاپوشانی اعمال غیر
قانونی امریکا و انگلیس و سایر شرکاء آنها میشود. حتی آمار رسمی هم بیانگر این
است که جنگهای معاصر امپریالیستی موجب آوارگی ۸/۵ میلیون و جابجایی ۲۱ میلیون در
بین کشورها شده است. به بهانه مبارزه با تروریسم حقوق دموکراتیک اتحادیههای صنفی
و نیز حقوق و آزادی مردم محدود شده است.حقوق انسانها، دولتها و مملکتها تحدید میشوند. گروهای پر قدرت سرمایهداری در مطبوعات خود
تبلیغات ضد دموکراتیک خود را جا میاندازند.آنها اسناد و حقایق را جعل کرده و دروغ
پراکنی میکنند و از این راه سود سرشار به جیب میزنند.
بانک جهانی و موسسه جهانی پول با سیاستهای خود موجب شرایط سخت برای مردم جهان شده اند.
بنیادهای نظری WFTU
فدراسیون با پیگیری اصولی خود آماده مقابله با این دشواریهای جدید ست. ما به
تغییر توازن نیروها در جهان اذعان داریم و نیز تغییر خواستها و تغییر ترکیب طبقه
زحمتکش واقفیم. علیرغم قبول همه این تغییرات، قانون اصلی سرمایهداری تغییر نیافته
و باقی است: طبقه زحمتکش آفریننده ثروت بوده ولی در پروسه تولید ثروت نصیب
سرمایهدار میشود.
در نتیجه علیه این تصویر عمومی، معضلات زیرین در مقابل جنبش جهانی سندیکایی موجود میباشد:
امروزه زحمتکشان چه نوع اتحادیهٔ کارگری را نیازدارند؟
چه تاکیتک و استراتژی را باید بکار ببرند؟
چه چیزیهایی را باید دور بریزند و چه اموری را اصلاح کنند؟
چه اندازه نظریههای اقتصادی امروزه نسبت به نظریههای ۱۵۰ سال پیش که مبارزات
اتحادیههای جهانی شروع شد، تازگی دارند؟
آیا اتحادیههای صنفی باید توسط سخنان زده شده ارزیابی گردند یا با کنش و
واکنشش؟
رهبری جدید WFTU مسیر تازهای را
بر اساس تصمیمات کنگره پانزدهم
اتحادیه های صنفی جهان -که در هاوانای کوبا در سال ۲۰۰۵تشکیل شد، که موسوم به توافق
نامه هاواناس- اتخاذ نموده است.
رهبری فدراسیون درطی سال ۲۰۰۶ با برگزاری نشستهای وسیع و اساسیی با سازمانهای دوست و همکار و نیز فعالین مستقل
کارگری از جنبش جهانی سندیکاها ، این اصول را بطور مفصل به بحث و بررسی گذاشت.
ماحصل این بحثها و نیز موافتنامهٔ هاوانا منجر شد به اولویتهای ده گانه، که فدراسیون برا ی
فعالیت خود در این دوران سخت قرار داده
است. این ۱۰ مورد بر حسب اولویت بندی لیست نشده وما معتقد هستیم که هرکدام در نوبه
خود ارزشمند میباشد.
ده اولویت کنونی فعالیت WFTU
۱- برا ی اینکه جنبش کارگری و اتحادیههای صنفی توانایی بیان خواستهای طبقه
زحمتکش را داشته باشد، باید با اصول مبارزات طبقاتی هدایت شود. مطالعه تاریخ جنبش
کارگری جهان در ۲۰۰ سال گذشته اثبات میکند که تمامی دست آوردهای این جنبش جهانی
فقط با مبارزات سخت بدست آمده است. در هیچ کجای جهان و هیچ کارفرما وسرمایهداری
با میل خود مشکلات زحمتکشان را حل نکرده است.جنبش ما هرگز نظریههای مخالف مبارزه
طبقاتی را قبول ندارد.
۲- WFTUمعتقد به استقلال سازمانی
اتحادیههای صنفی از شرکتهای چند ملیتی میباشد. ما در جامعه طبقاتی زندگی میکنیم
بنابراین اتحادیهها طبقه زحمتکش را نمایندگی میکند که دارای مشخصات نوین خودش
است و با هدف همکاری وسیع و خواستهای عمومی میباشد. جنبش سندیکایی بایستی از نظر سازمانی از احزاب
سیاسی مستقل باشد. بایستی علیه سیاستهای مخرب دولتها که برعلیه به خواست عمومی
است مبارزه کند. از نظر مالی بایستی مستقل بوده و به منابع مالی مشکوک وسری وابسته
نباشد.
۳- امروزه بخاطر تروریزم کارفرما و سرکوب حکومتی یک عقب نشینی بزرگی در
موضوعات حقوق دموکراتیک و آزادی های سندیکایی بوجود آمده است. از نمونههای اخیر
آن میتوان از سرکوب دولتی اعتصابات کارگران کره جنوبی ، اعتصابات معلمین مکزیک،
وحشیت دولت کلمبیا علیه مبارزات سندیکالیستها و نیز بکار گیری سیستم های کنترل
مدرن در کشورهای اتحادیه اروپا، تحدید و ارعاب کارگران ساختمان سازی در استرالیا و
هزاران نمونه غیر قابل انکار دیگر میباشد. فدراسیون خطر یورش به حقوق انسانی به بهانه مبارزه با تروریزم توسط امریکا،
انگلیس و متحدانشان به نیروهای مترقی هشدار میدهد. مبارزه برای دموکراسی و آزادی
اتحادیهها باید دایمی و مستحکم باشد.
۴-دراین دوره دیوانگی امپریالیستها، مبارزه
برا ی صلح، مبارزه طبقاتی جنبش سندیکایی یک اصل بنیادی است. اولین قربانیان
تهاجمات امریکا و ناتو کارگران و زحمتکشان میباشند. آنان در میدانها ی جنگ، در
خانههایشان و یا در کارخانجات کشته می شوند و از عواقب جنگ آسیب میبینند. جنبش
جهانی صلح همه مردم زهمه کشورها ی در حال
توسعه را یاری خواهدکرد. فدراسیون آمادگی گسترش یک جنبش وسیع ضد جنگ با گسترش
همبستگی بین المللی زحمتکشان - که نکات اصلی جنبش اعتراضی با یک محتوی غنیبوده- میباشد.
ما موافق برچیده شدن بدون استثناء تسلیحات هستهای ازهمه کشورهاهستیم.
۵-برای تمامی بشریت آشکار گردیده است
که اتحاد منفی نیروهای مقهور جهانی در
سازمان ملل در طی ۱۵ سال گذشته اقدامات ضد بشری امریکا را قانونی جلوه دادهاند. این
یک دست آورد بسیار منفی میباشد. جنبش سنیدکایی و کارگری درحال گسترش جنبش اعتراضی
وسیع بوده و از سازمان ملل میخواهند که
استقلال خود را از قدرتهای قاهره حفظ نماید. امروز به چنین سازمان مستقلی نیاز
داریم.
۶-بنا به ارزیابی رهبری کنونی فدراسیون، اتحادیه های کارگری احتیاج به مبارزه
مستمر با بروکراسی و نخبه سالاری دارند تا بتوانند اعتماد و مقبولیت را دوباره
بدست آورند. تاریخ به ما آموخته است دموکراسی، انتقاد از خود و جمعی عمل کردن به
جنبش ما کمک میکند. رهبران جنبش سندیکایی بایستی که ساده، همراه مردم عادی و یاور
طبقه زحمتکش باشند نه اینکه خود ثروتمند شده و به سرمایهداران کمک کنند. رهبران
واقعی سندیکاها بایستی که جوانترها را آموزش داده و به آنان اصول و ارزشهای جنبش
کارگری را یاد دهند.آنان بایستی به اصول بنیادی و نیز کارگران ساده احترام بگذارند.
۷- ما در قرن اطلاعات و آمار زندگی میکنیم.شرکتهای چند ملیتی در تلاشند که
این دانش را برای مدیران و کادرها خود نگهدارند. دسترسی داشتن زحمتکشان به دانش امروزین
و آموزش فرهنگی بیش از هر زمانی ضروری است. در این چارچوب آموزش مبارزات
سندیکایی با برگزاری سمینارها، مدارس جمعی
و موسسات آموزشی برای همه کارگران مفید است. تحقیق و همه علوم ابزاری مهم و لازمی
برا ی جنبش میباشد. با این ابزار جنبش کارگری بیشتر میتواند مشکلات جوانان،
زنان، روشنفکران و مهاجرین اقتصادی - که با ورود خود به صفوف جنبش کارگری جان تازهای
به آن میدهند -را بررسی و راه حل نشان
دهد. داشتن دانش بالا و آموزش فرهنگی برای
اعضای اتحادیهها ضروری میباشد.
۸- فدراسیون برای بهبود شرایط زندگی کارگران، وضع اقتصادی مناسب، تامین
اجتماعی و خواستهای کارگری مبارزه میکند.
خواستهایی که موافق دوران و نیازهای آنان و منطقه زندگیشان است. آنان تلاش میکنند که همه کارگران را در اتحادیهها
متشکل نمایند. در تلاشیم که اتحادیههای کارگری کاری را در همه کشورها بطور آزاد
پایه گذاری کنیم. همانطور که دراساسنامه
فدراسیون ما ذکر شده، برای الغا استثمار انسان از انسان را برای همیشه ، تلاش
میکند. این عنصر کیفی به جنبش طبقاتی عزم راسخ در مبارزاتشان به عنوان موتور حرکت
تاریخی برای ساختن جامعهای عاری از بی عدالتی، عاری از جنگ با دموکراسی و آزادی
میدهد. با حق آگاه شدن و مطبوعات دمکراتیک.
۹- فدراسیون علیه فرهنگ امپریالیستی-که درصدد تخریب تاریخ و نیز آداب و سنن فرهنگی و ویژهگی هر ملتی هستند- مبارزه میکند. این
تخریب فرهنگی در صدد است با تبلیغات چند لایهای روش زندگی امریکایی را در دنیا جا
بیاندازد. هر ملتی، هر کشوری و هر
اتحادیهٔ کارگری دارای ویژگی خود و تاریخ منحصر به فرد خود میباشد. فدراسیون ما
این ارزشها را محترم شمرده و از جوانان میخواهد که تاریخ و فرهنگ ملت خود را
فراگیرند.
۱۰- WFTU اعلام میکند که
بعد از کنگره ۱۵ فصل تازهای را در مبارزات خود گشوده است و آماده است با
سایر سازمانهای بین المللی کارگری، اتحادیههای محلی و کشوری، سندیکاهای مستقل،
علی رغم تفاوت در ایدولوژی و عقاید سیاسی در تقویت دستآوردهای طبقه زحمتکش جهانی
همکاری نماید. تنها ارزشی که برای هرهمکار
فدراسیونی وجود دارد برابری و احترام
متقابل و قبول همدیگر با تفاوتهای موجود با هدف مشترک میباشد. فدراسیون امروز
سندیکاها ی دیگر را بعنوان رقیب خود محسوب نمیکند. دشمنان ما سرمایهداران و امپریالیستها هستند.
اصل اساسی برای فدراسیون ما گسترش اتحاد همه زحمتکشان بدون توجه به طرز فکر،مذهب،
رنگ وزبان و جنسیت بوده و میباشد. این اتحاد بایستی مبارزه متحد را تقویت و همه
سندیکاها را با نیروی بیشتر و بطور موثر علیه سرمایه بسیج نماید. در این مبارزه
مشترک همهٔ کشاورزان بی زمین و فقیر، کارفرماهای کوچک، گروهای توده مردم و آنانی
که ازآینده زندگی در این جهان امروزی نگران هستند، جا دارند.
ما در دوران جهانی شدن، که ویژگی آن نئولیرالیسم و تمرکز قدرت در دست تعداد
معدودی ،میباشیم.
ما معتقدیم که این بهم خوردگی توازن نیروها در جهان موقتی بوده است!
بیایید در کنار هم با این جهانی سازی
مبارزه کنیم. فدراسیون جهانی سندیکاها با ۶۰
سال سابقه مبارزاتی نگرش طبقاتی جدید خود، به احیای جنبش جهانی سندیکاها امیدوارمیباشد.
آتن ژانویه ۲۰۰۷