Popular Posts

۱۳۹۲ آبان ۹, پنجشنبه

طرح استاد-شاگردی و مدعیات علی ربیعی در برزیل



علی ربیعی، وزیر کار و معضل کودکانِ کار

تدوین و تصویب طرح استاد شاگردی به‌عنوان بخشی از برنامه‌ی آزاد سازی اقتصادی، دستبردی بیشرمانه به منافع و حقوق کارگران وطن ماست. سرمایه‌داری انگلی ایران، در استثمارِ شهروندان نیز برابری را رعایت نمی‌کند؛ در واقع استثمارِ بخش‌های ضعیف‌تر جامعه بسی خشن‌تر و غیرانسانی‌تر است. در دهه‌های قبل، بخصوص در مواردی که زنان تنها سرپرست خانواده بودند و برای تأمین نیازهای بنیادی معیشتی خانواده، به دست‌مزدهایی حتی کمتر از نصف دستمزد قانونی رضایت داده‌اند، بصورتی بسیار وحشیانه‌تر از مردان استثمار شده‌اند. نمونه‌های آن بسیار زیاد هستند؛ در حالی‌که حداقلِ دست‌مزد ماهیانه ۴۸۷هزار تومان است، در خیلی از کارگاه‌های جنوب ایران، مثلاً زابل، حقوق ۱۸۰ هزار تومانِ زنان در ماه معمول است. یا حتی در شهر بزرگی مثل شیراز، "میانگین حقوق پرسنل داروخانه‌ها.....۳۰۰ هزار تومان است." از هنگام ارائه و اجرای طرحِ قرون وسطائی "استاد-شاگردی" توسطِ دولتِ قبلی، نقض برابری در استثمار شهروندان خیلی فجیع‌تر شده و کودکان خیلی وحشیانه‌تر از زنان استثمار می‌شوند. این طرح که با "رویکردِ ایجاد بسترهای لازم برای اشتغال مولد" تنظیم شده است، مورد حمایت وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، آقای ربیعی است. ربیعی که صاحبانِ سرمایه‌های کلان و سرمایه‌داری انگلی ایران را به‌عنوان "کارآفرین" می‌خواند، و خود نیز "مطالعات زیادی راجع به کارآفرینی انجام داده است.... و به کارآفرینی اعتقاد دارد"؛ در واقع، حتی نظر توسعه‌‌ی نظامِ "استاد –شاگردی" را دارد. بند ۱۰ ماده‌ی ۵ طرح "استاد-شاگری"، با صراحت تمام تاکید می‌کند، "به جهت آموزشی بودن طرح هیچ مبلغی تحت هر عنوان از جمله مزد و حقوق توسط استادکار به شاگرد پرداخت نمی‌شود." بند ۷ ماده‌ی ۵ تأکید می‌کند، "بدیهی است شاگردان در زمان آموزش از شمول قانون کار و قانون تأمین اجتماعی خارج بوده و موضوع در قرارداد طرح تصریح می‌گردد." این طرح  در راستای "برقراری عدالت در آموزش‌های مهارتی" و "ایجاد انگیزه و ارتقای خودباوری شاگرد" تنظیم شده است. این طرح بغایت واپس‌گرایانه، فقط نظرِ استثمار کودکانی که "توانایی لازم" و "تابعیت ایرانی" دارند، را دارد؛ و "زمان آموزش بایستی حداقل دو برابر زمان مندرج در استاندارهای آموزشی و تا سقف ۲ سال باشد." در این طرح شاگرد "تا آخر مدت قرارداد آموزشی موظف به اجرای قرارداد طرح خواهد بود." بعبارتی دیگر، فقط کودکان ایرانی، بدون کوچکترین استفاده از برنامه‌های حمایتی قانون کار و تأمین اجتماعی، بدون دریافت هیچ‌گونه مزدی، به‌مدت دوسال تحتِ استثمار وحشیانه‌ی "کارآفرینانِ" جمهوری اسلامی جان خواهند کند. 

برای نشان دادن وضعیت ویرانِ کارگاه‌های تولیدی، و بیکاری خانمان برانداز طبقه‌ی کارگر ایران، به یک نمونه‌ اشاره می‌کنیم. روز ۲۲ مرداد، ایلنا گزارش داد که بیش از ۷۰ درصد گارگاه‌های شهرک صنعتی ارومیه تعطیل و نیمه فعال هستند. بعبارتی دیگر، کارگران ایرانی که "توانایی" کاملِ کارکردن را داشتند و سرپرستی خانواده‌ای را نیز به‌عهده داشتند، شغل خود در این کارگاه‌ها را از دست داده‌اند؛ ولی هدف این طرحِ قرون وسطایی و غیرانسانی "استاد-شاگردی"، "ایجاد بسترهای لازم برای اشتغال مولد"، با استفاده از کودکان است؛ چون "کارآفرینان" می‌توانند بدون پرداخت مزدی آن‌ها را به‌مدت دوسال بکار بگیرند.

علی ربیعی، وزیر کار جمهوری اسلامی، روز ۱۹ مرداد گفت، "جزو برنامه‌های صدروزه خودم حل مشکلات برخی صنایع برای حفظ سطح اشتغال موجود است." واقعیت این است که دولت حسن روحانی، و وزیر کار او ربیعی، برنامه‌ی جدیدی برای "حل مشکلات" صنایع و بیکاری میلیون‌ها کارگر ایرانی ندارند. دولت حسن روحانی، نه فقط نظرِ اجرای سیاست‌های اقتصادی دولت‌های احمدی نژاد را دارد، بلکه نظرِ "توسعه‌" و "گسترش" آن سیاست‌ها را نیز دارد. بعنوان نمونه، هنگام سفرِ هیأت نمایندگی ایران برای شرکت در سازمان ملل در نیویورک، حسن روحانی با "کریستین لاگارد"، رئیس صنوق بین‌المللی پول دیدار کرد. سخنگوی صندوق بین‌المللی پول گفت: "هیات ایرانی درباره گسترش روابط با اقتصاد جهانی در این نشست صحبت کردند و اقتصاد را از اولویت‌های دولت ایران برشمردند و بر افزایش روابط با صندوق بین‌المللی پول تاکید کردند."

طرح قرون وسطایی استاد شاگردی، مخالفت بسیار شدید کارگران را به همراه داشته است و فعالین کارگری این طرح بغایت ارتجاعی را این‌چنین تشریح کرده‌اند: "طرح استاد-شاگردی با هدف حذف قانون کار اجرا می‌شود"؛ "احیا نظام استاد-شاگردی با مقاوله نامه‌های حقوق بنیادین کار، اصول قانون اساسی و مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر مغایرت دارد"؛ "کارگران از ابعاد فاجعه‌بار طرح «استاد شاگردی» بی‌اطلاع‌اند"؛ "این طرح با تبدیل تعریف «کارگر» به «شاگرد» تمامی مواد حمایتی قانون کار را از نیروی کار بی‌اثر می‌کند"؛ "مفاد طرح مذکور.... با مقاوله نامه‌های ۱۰۵ و ۱۴۲ سازمان بین‌المللی کار که توسطِ جمهوری اسلامی ایران نیز پذیرفته شده است مغایرت دارد".

در حین بکارگیری سیاست‌های نولیبرالی و بسیار ضد کارگری، برای کسبِ حمایت تشکیلات کارگری در سطح جهانی، وزیرِ کار دولتِ روحانی نیز روشِ شرم‌آور دولتِ احمدی نژاد را تکرار می‌کند. برای نشان دادن تناقض کامل در گفتار و کردارِ کارگزارن جمهوری اسلامی، به یک مورد اشاره می‌کنیم. به‌عنوان بخشی از برنامه‌های خود در حوزه کار و نمونه‌ای بی‌رحمانه و ضدانسانی از سیاست‌های اقتصادی نولیبرالی، روز ۱۶ مرداد، ربیعی مژده‌ی "توسعه‌ی نظام استاد- شاگردی" را به کودکانِ کارگران داد. به‌عبارتی دیگر، استثمار و بهره‌کشی بی‌رحمانه از کودگانِ کارگران و زحمتکشان ایران، به‌مدت دوسال و بدون پرداخت هیچ‌گونه دست‌مزد یا هیچ‌گونه حمایت قانونی از آن‌ها را، نه فقط "قانونی" کرده‌اند، بلکه نظرِ توسعه‌ی آن‌را نیز دارند. روز ۲۴ مرداد، به‌بهانه‌ی مشکلات اقتصادی، خبرِ قطع کمک هزینه تحصیلِ فرزندان کارگران داده شد. روز ۲۶ مرداد، در اولین روز کارِ خود به‌عنوانِ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، آقای ربیعی گفت، "لبخند را به لبان فرزندان کارگران باز می‌گردانم." روز ۱۸ مهر ۱۳۹۲، در حین شرکت در کنفرانس جهانی کار کودک در برازیلیا، پایتخت برزیل، ربیعی ادعا کرد که "جمهوری اسلامی ایران دسترسی همه کودکان به تحصیل رایگان را فراهم کرده است." روز ۲۳ مهرماه، ایلنا با اشاره به آمار مرکز پژوهش‌های مجلس، "علت خروج ۳/۵میلیون کودک ایرانی از چرخه تحصیل" را "کالایی شدن آموزش" اعلام کرد و افزود:"در سالیانِ پس از جنگ ما شاهد زیر پا گذاشتن اصل ۳۰ قانون اساسی (آموزش رایگان) توسط دولت‌ها بوده‌ایم." ربیعی در برزیل کار کودکان را "برآمده از الگوی توسعه کشورهای" در حال توسعه و فقیر دانست، و تحمیل "الگوهای نئولیبرالی توسعه، مبتنی برای آزادسازی اقتصادی و کوچک‌سازی دولت‌ها، و کاستن از هزینه‌های دولتی" توسط "سازمان‌های اقتصادی بین‌المللی" را ناکارآمد خواند. آقای ربیعی به این نیز بسنده نکرد و در دیداری با گاریبالدی آلوز، وزیر تأمین اجتماعی برزیل، "پیشنهاد تدوین طرح جامع در خصوص محو کار کودکان را به سازمان جهانی کار ارائه داد." در این دیدار، آقای ربیعی گفت، "ایران محو کار کودکان را به عنوان یک موضوع دینی محسوب می‌کند..... و مطابق قوانین کار ایران..... بهره‌کشی از کودکان علاوه بر لزوم جبران خسارت با مجازات‌های سنگین روبروست." عملکرد و سخنانِ ربیعی در برزیل، یادآور گفته‌های آذرماه ۱۳۹۱ وزیر کارِ احمدی نژاد در روسیه است، که به‌رغم تمام سیاست‌های ضدکارگری و سرکوب فعالین کارگری در ایران، "جهان را به رعایت کار شایسته دعوت کرده بود."

روز نهم مهر ۱۳۹۲، در نخستین روزهای ماه مهر، روزهایی که تمام کودکان و نوجوانان باید در مدارس مشغول آموزش‌های علمی و ارتقاء امکانات زندگی آینده‌ی خود و آینده‌ی کشورشان باشند، ربیعی در حین دیدار از نمایشگاه آموزش‌های محصول محور در سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای گفت، "این مجموعه می‌تواند اولین گام در توسعه آموزشهای مهارتی برای کودکان باشد و توجه به فرهنگ کار آموزش مهارتی از کودکی می‌تواند تغییرات بنیادی را در حوزه فرهنگ کار و بهره‌وری ایجاد کند.... و اهتمام رسانه‌ها به تغییر نگرش‌های موجود ضروری است." وظیفه‌ی دولت حمایت از تحصیل کودکان و نوجوانان است، نه وضع "قوانین" ارتجاعی و قرون وسطایی برای فراهم آوردن شرایط برای ترکِ تحصیل کودکان واستثمار وحشیانه‌ی آن‌ها به مدت دوسال و تمام‌وقت، بدون هیچ‌گونه مزدی یا حمایتِ قانونی از آن‌ها. برای حراست از دست‌آوردهای پیشین و منافع طبقاتی خود، طبقه‌ی کارگر ایران باید با صفی یکپارچه، مبارزه‌ای پیگیر و قاطعانه را برای عقب نشاندنِ کارگزارانِ واپسگرای جمهوری اسلامی به‌پیش به‌برند.