طبقۀ
کارگر و زحمتکشانِ کشورمان از دو دهه پیش به این سو با اجرا و گسترش سیاستهای نولیبرالی
و ضد کارگری جمهوری اسلامی، با کاهش درآمد و تنزل قدرتِ خرید روبرو شدهاند. با
روی کار آمدن دولت کودتایی احمدینژاد و رواج فساد وسیع در همه ارکان دولت
وجامعه و افزایش تورم به صورت روزانه و عدم وجود سیاستهای مهار این تورم، زندگی و
کار را برای کارگران ایران صد چندان سخت و طاقت فرسا نموده است.
با
واگذاری شرکتهای سود ده به سرمایهداران (بخوان رانت خواران) و بستن کارخانهها
به بهانه عدم سود دهی ـ با یک صدم حتی یک هزارم قیمت واقعی- و اخراج وسیع کارگران،
صف بیکاری در بین زحمتکشان سر به آسمان میزند. طبق آمار حکومتی رقم بیکاری بین جوانان در استانهای لرستان و
ایلام و کردستان به بالای چهل درصد میرسد. آمار بیکاری که روحانی در دوران
انتخابات اعلام کرد رقمی در حدود ۲۶ درصد بود. این سطح وسیع بیکاری منجر به تشدید استثمار وعدم پرداخت
حداقل حقوقها دراغلب موسسات و کارخانهجات گردید که این خود باعث
تشدید اعتراضات کارگران شد که هم اکنون این اعتراضات در سطح کشور در حال گسترش
است.
جمهوری
اسلامی از دامنه گسترش این اعتراضات به وحشت افتاده و به طروق مختلف در
جهت تهدید به سرکوب و زندانی کردن کارگران و فعالین عرصه کارگری پرداخته است که
نمونههای اخیر آن دستگیری نمایندگان کارگری کارخانه پلیاکریل در استان اصفهان و
دستگیری گسترده کارگران معدن چادرمَلو در استان یزد و حمله وحشیانه نیروی انتظامی
به ۲۲۱ کارگر معترض کارخانه کاشی تبریز کف است. آنچه در این اعتراضات اخیر بطور
برجسته خودنمایی میکند حضور متحد و متشکل صدها و هزاران کارگر است و این خود حرکتِ
امیدوار کننده در این شرایط است. صفوف متشکل کارگران بار دیگر نشان داد که سرمایهداران
و حکومت حامی آنها توان مقابله با قدرت متحد کارگران را ندارند. دراین مدت ۳۵ سال حکومت جمهوری
اسلامی هرگونه اعتراض صنفی – سیاسی را با غل و زنجیر پاسخ داده است و در طی این
مدت جهت جلوگیری از شکل گیری سندیکاهای مستقل کارگران، تشکلهای زرد نظیر شوراهای
اسلامی کار که به معنی نقض حقوق سندیکایی است
را تشکیل دادند تا از رشد سندیکاهای مستقل جلوگیری نمایند. در جریان زندگی
و مبارزه روزانه کارگران، این تشکلهای زرد به طور روز افزون منزوی شده و در یک
پروسه طولانی در کارخانجات و محیطهای کارگری به گوشه رانده میشوند. چنانکه یکی از
مسئولین یکی از این تشکلها در گزارشی بیان نمود که سه تشکل کارگری (حکومتی) جمعاً
فقط توانستهاند یک درصد از کل جمعیت ۹ میلیونی کارگران را در خود متشکل نمایند!.
دولت
به اصطلاح «تدبیر و امید» حسن روحانی نیز همان راه رفته احمدی نژاد را دارد طی میکند
و با مانورهایی سعی در پیاده کردن سیاستهای نئولیبرالی دیکته شده از طرف بانک
جهانی و صندوق بینالمللی پول را دارد. خصوصی سازی وسیع و اخراجهای وسیع کارگران
هر روز در گوشه کنار کشور خود را نشان میدهد و با طرح «سبد کالا» سعی در انحراف
سمت سوی مبارزه را دارند که این خود باعث تشدید و گسترش اعتراضات زحمتکشان گردیده
است.
جنبش
سندیکایی کارگران دارای سنن ریشه دار بوده و تجربیات بسیار پرارزشی را پشت سر خود
دارد. در دهه ۱۳۲۰ بزرگترین تشکلهای کارگری منطقه در ایران بوجود آمد و در همه
عرصههای کار و زندگی کارگران بطور پرقدرت حضور داشته و با اتحاد و سازماندهی موفق
زحمتکشان در صفوف خود توانسنتد اولین قانون کار را در ایران به تصویب برسانند.
بزرگترین اعتصاب را علیه شرکت استعماری نفت جنوب ( انگلیسی) با موفقیت برگزار
نمودند که منجر به عقب نشینی آنها و حکومت حامی آنان گردید. در دهه ۵۰ نیز فعالین سندیکایی موفق به ایجاد تشکلهای
موثر و مبارزی گردیدند، که علیرغم خفقان شدید رژیم پهلوی، در افشاندن بذر آگاهی
در دفاع از حقوق خود و متشکل نمودن کارگران نقش بسزایی داشتند. در دوره انقلاب نیز
این حرکت متحد کارگران نفت بود که رژیم وابسته پهلوی را بزانو درآورد و انقلاب
۱۳۵۷ پیروز شد. اکنون نیز با استفاده از این سننتهای رزمجویانه، زحمتکشان ایران
موفق خواهند شد که سندیکاهای مستقل خود را بوجود آورده و در صفوف متحد در جهت بدست
آوردن حقوق خود مانند حفاظت از سازمان تأمین اجتماعی، جلوگیری از اصلاح قانون کار
به سودِ کلان سرمایه داران، خواست افزایش دستمزدها مطابق نرخ واقعی تورم، احیای
حقوق سندیکایی مبارزه کنند. طبقه کارگر و زحمتکشان میهن ما احیای حقوق سندیکایی را
در اولویتِ مبارزۀ خود قرار دادهاند. در این اوضاع اتحاد عمل و وحدت صفهای جنبش
سندکایی موجود زحمتکشان برای تامین مطالبات طبقه کارگر و نیز خواستهای فوری مانند
افزایش دستمزدها یک ضرورت است. جنبش سندیکایی بنا به ماهیت و خصلت خود در برگیرنده
تمامی کارگران فارغ از هر عقیده، مذهب، نژاد، جنسیت و... است. از اینرو اختلافاتِ
موجود در میان گروههای زحمتکشان هرگز مانعی غلبه ناپذیر در راه تأمین وحدت و
اتحادِ عمل جنبشِ سندیکایی نیست و نمیتواند باشد. بر این اساس اتحادِ عمل در جنبش
سندیکایی موجود کارگران یکی از وظایف محوری در مرحلۀ کنونی است.
کارگر متحد همه چیز
کارگر متفرق هیچ چیز