Popular Posts

۱۳۹۲ بهمن ۱۵, سه‌شنبه

پیرامون قراردادهای دستجمعی – بخش اول


آگاهی مبارزان جنبش سندیکایی میهن ما با روندها و تحول‌های کنونی جهان و نقش جنبش سندیکایی زحمتکشان در این عرصه‌ها از اهمیت اساسی برخوردار است. قراردادهای دستجمعی یکی از موضوعات کلیدی در مبارزات امروزین جنبش جهانی سندیکایی به‌شمار می‌آید. اتحادِ کارگر برای آشنائی فعالین سندیکایی با مسائل مهم امروزین جنبش کارگری، از جمله موضوع قراردادهای دستجمعی، به ترجمۀ گزارش سمینار فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری در این خصوص که چندی پیش در ویتنام برگزار شد، مبادرت می‌ورزد. گزارش این سمینار در دو بخش و با اندکی تلخیص به خوانندگان و علاقمندان ارایه می‌گردد.

کارگاه مشترک کنفدراسیون سراسری کارگران ویتنام و فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری در رابطه با قراردادهای دستجمعی
سخنرانی رفیق سوادش دِو روی معاون دبیر کل فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری

فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری یک سند اطلاعاتی در رابطه با مذاکرات قرار داد دستجمعی آماده و منتشر نموده است. این سند بسیار جامع و فراگیر بوده و موارد عملی و تاکتیکی را  که محل نگرانی بود مد نظر دارد. علاوه بر این روشی که برای آماده سازی این سند بکار رفته همانا کار دستجمعی بوده است و در همین راستا پرسشنامه‌ها در بین سندیکاها توضیع گشته و نظرات دریافتی بسیار زیاد و وسیع بوده است. من قصد ندارم که مطالب سند را دوباره مرور کنم. من خود را در موارد ایدئولوژیکی، سیاسی و مفهومی موضوعات محدود خواهم نمود.

مبارزات روزانه زحمتکشان بخشی از مبارزه طبقاتی آنان است
فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری عمیقا به مبارزه طبقاتی معتقد است. قراردادهای دستجمعی و نیز در همین راستا مبارزات روزانه زحمتکشان روی موضوعات اقتصادی قطعاً بخشی از مبارزه طبقاتی است. شاید بصورت دیگری بتوان گفت که مبارزه برای قراردادهای دستجمعی را فقط یک تلاش صرف برای منافع اقتصادی و جدا از اهداف مبارزه طبقاتی نباید دید. قراردادهای جمعی بایستی که به درستی درک شود و آن اینکه این امر قدمی در جهت کاهش استثمار و تلنگری برای رهایی از استثمار طبقه سرمایه‌دار در یک مبارزه طبقاتی است.
لازم است که از مبازرات جاری سندیکاها در مورد موضوعات اقتصادی – که در ارتباط با مبارزات نهایی آنان و در نهایت رهایی زحمتکشان و ساختن دولت سوسیالیستی است- درک روشن، درست و آگاهانه‌ای داشته باشیم. دو نوع تصور نادرست از این موضوع برداشت می‌شود. یکی اینکه سندیکاها شدیدا درگیر خواست‌های اقتصادی می‌شوند؛ و بحث دوم پرهیز از به اصطلاح درگیر شدن در اقتصادگرایی و درگیر شدن فقط در مبارزات طولانی برای تغییر سیاست‌های  اجتماعی و سیاسی سیتسم موجود شود. هیچکدام از این بحث‌ها قابل دفاع نبوده و با توجه به اینکه آنان سعی بر ایجاد دیوار چین بین خواست‌های اقتصادی و مبارزه برای تغییر سیاست‌ها می‌کشند.
....... سندیکالیست‌ها در مبارزات روزانه خود، همان‌طور که مارکس می‌گوید، برای بهبود شرایط کاری که بر اساس آن نیروی فیزیکی و روانی کارگران و زحمتکشان به کارفرما فروخته شده، تلاش می‌کنند. در چانه‌زدن‌ها، کارفرما در تلاش است که حداقل دستمزد به کارگر پرداخت شود و بعداً سعی می‌کند حداکثر بهره‌دهی را از آنان داشته باشد. در نهایت مذاکرات شرایط مورد قبول طرفین حاصل می‌شود؛ و اساس مذاکرات دستجمعی و چانه‌زنی بین کارفرما از یک طرف و کارگران در سوی دیگر است.
سندیکاهای کارگری و دیگر سازمان‌های مدافع منافع زحمتکشان بایستی که، مطابق گفته مارکس، مبارزۀ خود را طوری تلفیق کنند که بتوانند با شرایط بهتری نیروی کار خود را به کارفرما بفروشند و مبارزه خود را در جهت حذف سیستم برده‌داری بر اساس پرداخت مزد نماید، که در آن صاحب نیروی کار را وادار می‌کنند که آن نیرو را برای بقای حیات خود بفروشد. 

 به زحمتکشان بایستی هشدار داد که مبارزه با معلول به جای علت آن خطرناک است ......
رهبر برجسته حزب کمونیست هندوستان رفیق نامبودیری پاد در کتابش «قرارداد دستجمعی در مبارزات  دمکراسی خواهانه مردم» می‌گوید:«سندیکاها و دیگر سازمان‌های توده‌ای اولین اسلحه مبارزه طبقاتی است. و باید گفت که آن تنها اسلحه در مبارزه طبقاتی نیز نیست؛ در واقع این مبارزه دارای سه وجه اقتصادی، سیاسی و تئوری مبارزه است.»
وی ادامه می‌دهد:«طبقه کارگر در اولین قدم‌های مبارزاتی خود با اساس مبارزات اقتصادی مواجه می‌شود. همراه با مبارزات سازمان‌های توده‌ای با سایر زحمتکشان، سندیکاها برای مسایل اقتصادی روزمره خود مبارزه می‌کنند، که در هر حال دو شکل دیگر مبارزه را یعنی مبارزه سیاسی و مبارزات نظری نیز به آن افزوده شده است. تنها با هدایت نمودن همزمان هر سه شکل مبارزه در مبارزات طبقاتی زحمتکشان می‌توان بخش‌های دیگر مردم زحمتکش را علیه ارتجاع طبقاتی و شکست سرمایه متحدان آن هدایت کرد.»
همانگونه که ما فرق می‌گذاریم بین شناخت مبارزه عاجل و نیز رهایی نهایی، لازم است که بین آگاهی اولیه صنفی-سندیکایی و آگاهی سوسیالیستی فرق بگذاریم. بطور ساده باید درک کرد که تضاد با کارفرما و اشتیاق برای مبارزه اقتصادی این آگاهی سوسیالیستی نیست. آگاهی سوسیالیستی این است که هم‌زمان با مبارزه با کارفرماها بایستی که با قدرت دولت سرمایه‌دار نیز مبارزه کرد و برای برقراری دولت سوسیالیستی نیز تلاش نمود. این همان آگاهی طبقاتی است که سندیکاهای مبارز و نیروهای مترقی در طول مبارزات خود باید آرام آرام ایجاد نمایند.

عامل انسانی
درک جنبش سندیکایی با توجه به بحث اجتماعی چنین بیان شده است: «آزادی ایجاد تشکل‌ها و حق بستن قرارداد دستجمعی، ستون فقرات مباحثات اجتماعی است که باید ساخته شود...بحث قرادادهای اجتماعی عالی‌ترین شکل بحث اجتماعی می‌باشد.»
وقتیکه با مدیریت وارد بحث قراداد دستجمعی می‌شویم سندیکاها باید اعتماد به‌نفس خود را در این مورد که کارگران نیروی اصلی تولید هستند نشان دهند؛ فرق بین انسان و ماشین و به طبع آن اولویت ارزش نیروی کار بایستی نشان داده شود.
نفع تمامی عوامل دیگر تولید بجز نیروی کار چه در سطح مدیریت و چه در سطح تکنولوژی قابل تنظیم و تغییر است. عنصر انسانی، موضوعی که بالاتر از مقررات محض  و یا سایرعوامل است. زمانیکه افزایش تولیدی انجام می‌گیرد، صنعت مربوطه عامل انسانی را در آن دخیل می‌بیند؛ بخصوص وقتیکه عنصر انسانی را بعنوان عامل جمعی در خط تولید ارزیابی میکند. نقش سندیکاها در این سطح از روابط برجسته می‌شوند.
در رابطه با نیاز به برخورد متفاوت با انسان و ماشین جوزف استیگلیتز، اقتصادان سابق بانک جهانی متذکر می‌شود: «شرایط محیط کار برای آهن مهم نیست، ما توجهی به سلامتی آن نمی‌کنیم. آهن نیازی به انگیزه مناسب برای کار کردن ندارد». بهبود شرایط محیط کاری زنان و مردان برای افزایش تولید، بخشی از پروسه تولید است و درست در کنار این کارگران را قادر می‌سازد که متشکل شده و نظرات خود را در رابطه با گسترش و افزایش تولید با کارفرما در میان بگذارند. علاوه براین مذاکرات دستجمعی و تبادل نظر وسیع باعث گسترش آگاهی‌ها در بین کارگران و کارفرمایان می‌شود. (سازمان جهانی کار- گزارش سال ۲۰۰۴)
نیروی کار بخش اساسی و زنده تولید بوده، مذاکرات بین نیروی کار و کارفرما بخش زنده و حیاتی در تولید صنعتی است. این سوال اصلی که برای سازماندهی چنین مباحثی بعنوان یک روند عادی، چگونه باید سازمان دهیم، را ما در این ساعت بررسی خواهیم نمود.
در همین رابطه، درک این واقعیت قابل توجه خواهد بود که  که با ظهور سیستم تولید با فن‌آوری بالا و پیچیده نیاز است که کارگران کارهای پیچیده و با مهارت‌های بالا و چند منظوره را انجام دهند و در عین حال مسئولیت بیشتری داشته باشند. و این مشخصاً فاصله گرفتن از زمانی است که کارگران فقط دستورات مکانیکی را انجام می‌دادند. متخصصین مدیریت دریافتند که «چطور نیروی کار عمل می‌کند و نه اینکه چقدر مزد دریافت می‌کند؛ و این یک مسئله مهم است. این در صنایع با تکنولوژی بالا بخصوص امر مشهودی است.. برای اینکه صنایع رقابت موثری داشته باشند باید همکاری نیروی کار را همراه خود داشته باشند، نه نیروی کار ارزان قیمت را.» امر مباحثات اجتماعی باید دراین متن در نظر گرفته شود.
یکی از مهم‌ترین پیش شرط‌های مباحثات اجتماعی در محیط کار ایجاد محیط کار دمکراتیک و پیوند دادن آن با مدیریت مترقی و امروزین است. این مهارت، هنری است که همه اعضای سیستم  درگیر امر تولید باید داشته باشند– نه تنها کارگران، حتی تمامی سطوح مدیریتی در سیستم‌های مدیریت چند لایه‌ای که در سیاست‌ها و طرح‌ها نظر دارند باید درگیر شوند. برای این موضوع نیاز است که مدیریت به شیوه تاثیر گذاری ارباب رعیتی، که به هر موضوعی از دیدگاه برده‌دار و برده نگاه می‌کنند را،  پشت سر بگذارند. به این نکته توجه شده است که: «تغییر درخط تولید با فن‌آوری بالا بدون تغییر دانش کاربران این تکنولوژی جدید مانند این است که سرمایه گذاری در ماشین آلات مدرن با تولید بالا شده است، بدون اینکه مهارت بکاربرندگان این سیستم‌ها و یا مهارت مدیریت راهبران این سیستم را بالا برده باشند.»
این امر مهم باید درک شود که بدون یک حکومت دمکراتیک در کشور نمی‌توان یک محیط کاری دمکراتیک داشت. وظیفه زحمتکشان در مبارزات خود حفظ و ارتقاء دمکراسی در کشور بوده و این باید درک شود. و این باید بدرستی توجه شود که: «مباحثات اجتماعی در جایی جریان خواهد داشت که آنجا دمکراسی، دولت خوب و اراده سیاسی باشد. همبستگی و توزیع مجدد ثروت امری حیاتی است. ساختار سه جانبه در سطح ملی بایستی که تقویت شود و تصمیمات آنان لازم الاجرا باشد» (مصوبات ژنو سال ۲۰۰۵)

تعریف گفتگوهای اجتماعی
مصوبات سمپوزیم بین‌المللی کارگران با عنوان «نقش سندیکاها در اقتصاد جهانی و مبارزه علیه فقر» ( ۱۷ تا ۲۱ اکتبر ۲۰۰۵ - ژنو) اشاره دارد که مباحثات اجتماعی بدون احترام به آزادی تشکل‌ها و بدون حضور سندیکاهای مستقل امکان پذیر نمی‌باشد.... مباحثات اجتماعی هم بعنوان ابزار و هم بعنوان روش رسیدن به راه حل  در بحران‌ها و مسائل در دنیای کار ضروری است. چهار شرط اساسی را در رابطه با بحث‌های اجتماعی می‌توان خلاصه نمود:
الف: کارگران بایستی از حق آزادی تشکل بهره‌مند باشند.
ب: بایستی که یک سازمان نمایندگی واقعی و قوی برا ی کارگران وجود داشته باشد.
ج: حقوق و مسئولیت‌های کارگران باید به رسمیت شناخته شود.
ه: مکانیسم‌های مناسب مذاکره و روش‌های شکایت کارگران باید بطور واضح و آشکار در محیط‌های کاری باشد.

تاثیرات انقلابات فن‌آوری نوین و دانش
در حال حاضر، جنبش سندیکایی مسئله بحث‌های اجتماعی را بطور وسیع‌تراز درک سنتی و تحت اللفظی آن بایستی درک نماید. نیاز به دیالوگ اجتماعی پیش‌رفته و در همین رابطه استفاده از مدل قراردادهای دستجمعی موثر و کارساز را بطور کامل درک کرده و آن را در ارتباط تنگاتنگ با بازار کار و فن آوری مدرن را در عمل و خط تولید و پروسه آن و روابط صنعتی بررسی گردد.
در شرایط اقتصادی امروزین جهان، به مناسبات پیشرفته و سطح عالی روابط بین سندیکاهای کارگری و مدیریت نیاز است و نمی‌توان با روش‌های قدیمی مذاکرات دستجمعی در سطح یک صنعت یا کارگاه ادامه داد. بایستی آنرا در سطح افقی وسیع گسترش داد، بخصوص باید در نظر داشته باشیم که شبکه عملیاتی شرکت‌های چند ملیتی در سطح همه قاره‌ها گسترش پیدا کرده است. تغییرات عظیم فن‌آوری و تجاری، نحوه استخدام و طبیعت کار در سراسر جهان را دچار تغییر کرده است. عضویت کارفرماها و کارکنان در سازمان‌های خود، نمودهایی از این تغییرات را جذب کرده و خود را با آنها تطبیق داده‌اند؛ البته این روند با سرعت بسیار آهسته بوده است. شاهد محکم برای این امر را می‌توان آزادی حق تشکل و حق مذاکرات دستجمعی دانست، که می‌تواند در بهبود شرایط تولید صنعتی نقش بازی کند.
در نهایت، برای پرهیز از برداشت بد، بایستی تاکید کنیم که، «نیروی کار با عوامل دیگر تولید فرق می‌کند. تشکل‌هایی که بطور آزادانه تشکیل می‌شوند...در عملکرد موثر و کارای بازار کار کارگری نقش حیاتی دارند. همانطور که در اساسنامه سازمان بین‌المللی کار تاکید شده است، نیروی کار کالا نبوده و مردم حق دارند که با آنها رفتار احترام آمیز داشته باشند. مردم با آمال، مهارت‌های فردی، انگیزه و وضعیت خانوداگی، مالی و سلامتی متفاوت زندگی خود را رهبری می‌کنند؛ همچنین خواستار داشتن روابط با دیگران، ایجاد تشکل با دیگر انسانها هستند. (2004 سازمان بین‌المللی کار). اینها موضوعات حیاتی بوده  که بایستی در رابطه با بحث‌های اجتماعی، به بحث گذاشته شود.

بخش دوم در شماره آینده چاپ خواهد شد.
ترجمه از :  http://www.wftucentral.org/?p=6991&language=en