پیمان آتن – بخش دوم
در ادامه انتشار سند معتبر مصوبِ شانزدهمین گنگرۀ فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری، به نام پیمانِ آتن، اینک بخش دوم از فصل "د" در دسترس مبارزان جنبش سندیکایی و خوانندگان قرار میگیرد.
موثر بودن مبارزات
برای حل مشکلات و معضلات طبقهٔ کارگر راه حلی جز مبارزهٔ طبقاتی وجود ندارد. اتحاد، مبارزه و عزم طبقهٔ کارگر در حصول به اهدافی که نیازهای نوین مردم را برآورده ميکنند، تودههای کارگری را به صفوف جنبش و مبارزه میکشاند.
این مبارزات می تواند آموزشگاهی برای کارگران وعمدتاً کارگران جدید، در دفاع از ارزشها، اهداف مبارزهٔ طبقاتی، ارزش انسجام وهمبستگی و پویایی توانمندی و تشکلیابی، باشد. همانطور که در گذشته ثابت گشته است مبارزهٔ طبقاتی میتواند نتایج قابل توجه و ژرفی در وضعیت و موقعیت طبقهٔ کارگر داشته باشد. هیچ حقی وجود ندارد که حاصل یک مبارزه ، جنبش خونین و مخاطره آور و گاهاً با خیزش همگانی کارگری توام نباشد. از دستاورد ۸ ساعت کار روزانه- که با موج عظیم اعتصابات و تظاهراتی که ایالات متحده را در نوردید- تاحق تشکیل سازمانها و اتحادیههای کارگری در کارخانهها، درسطح یک صنف، در سطح کشورها و جهان، تعطیلی روزهای یکشنبه، دفاع از افزایش دستمزدها، قراردادها و مذاکرات دستجمعی، تنظیم دستمزدها براساس میزان افزایش قیمتها، حق بازگشت بکارِ بیکاران، تامین اجتماعی، شرایط ایمنی و بهداشتی در محیطهای کاری، حق مرخصی و درمان، حق کار مساوی زنان با مردان، ممنوع کردن کار کودکان، حقوق سندیکاها و آزادیهای دمکراتیک.
مبارزات طبقاتی شامل آن مبارزاتی که مانع جنگهای امپریالیستی میشوند، اقداماتی که ماشین جنگی امپریالیستها دچار مشکلات میکنند، نیز میشود.
تا کنون هیچ دستاوردی وجود ندارد که فقط بر سرمیز مذاکرات کارگران با دولتها و کارفرمایان حاصل شده باشد. شهامت، بیباکی جنبش کارگری، ترس و وحشتی که پویایی آن موجب شده است، ابزار واقعی و تنها «امتیاز مذاکراتی» نمایندگانش بشمار می آید.
بدون شک مبارزات در همه سطوح مختلف خود دستاوردهایی داشته است. اما ما نبایستی فراموش کنیم و نیز این امر باید واضح باشد که در طول مبارزاتمان، یورش به حقوق کارگران و دستاوردهای آنان متوقف نشده است. جنبش طبقاتی باید که خود را قوی نموده و بطور اصولی نتایج درستی را مد نظر داشته و با عمق دادن به تحلیلهای سیاسی خود، ریشههای اصلی علتها را هدف قرار دهد نه معلولها را. بایستی که به کارگران سرتاسر جهان روشن و واضح باشد که بدون احیای همکاری و همبستگی نیروهایمان، مشکلات همچنان باقی خواهند بود. بدون عزمِ راسخ تودههای زحمتکش و عمق دادن به خواستها، گسترش مبارزات با دشواری روبرو خواهد شد و اگر هم نتایجی داشته باشد موقتی خواهد بود. این یک امر درست و کلی است که امتیازدهی سرمایهداران برای کارگران بسیار محدود است.
علیرغم تضادها و تناقضات این دوره، اضافه باید بکنیم که در نتیجه تاثیرات مثبت مبارزات ما، میلیونها جوان، زن، مهاجرین، کشاورزان فقیر و بی زمین، مردمان بومی به این واقعیت رسیدهاند که راه نجات خود و فرزندانشان خارج از سیتسم استثماری سرمایهداری است.
ممکن است در هر دورهای بین مبارزات آنان و حصول دستاوردها فاصله زمانی طولانی بوده باشد، ولی در هر صورت ما نتیجه را دیر یا زود خواهیم دید. چرا که از مبارزه اجتنابی نیست.
جوانان
تجربه ما و نیز نمونههای زیادی از قارههای مختلف موئد این امر است که سندیکاهای کارگران جوان در سطح پایینی قرار دارد. میتوان این را از تجمع توده عظیمی از کارگران جوان در صنایعی که بخش قابل توجهای از آنان در سندیکاها متشکل نبوده و از همکاری، اقدام جمعی و از مبارزات فاصله میگیرند، ارزیابی کرد. اغلب آنان تا به امروز خارج از اتحادیههای کارگری هستند. در نتیجه جوانان به دلیل انجام کارهای موقت، با دستمزدهای پائین و شغل ناپایدار به دام مواد مخدر، بیسوادی، و روسپی گری و غیرو افتاده و هدف استثمار چند وجهی قرار می گیرند.
اقدامات و ابتکارات مترقی گردانهای طبقاتی، میتواند راه عملی تغییر، نیازها وبقای سندیکاها و برنامه عملی آنان ونیاز به مبارزات طبقاتی را نشان دهد. تودهای کردن جنبش سندیکایی تنها راه اصلاح چرخش منفی این جنبش است. نباید فراموش کرد که ما دربارهٔ جوانانی که در سندیکاها متشکل نبوده و از تاریخ و تجربه این جنبش بدور مانده اند، صحبت میکنیم. بنابراین ما بایستی که به آنان چنین چرخش منفی در جنبش کارگری را توضیحح داده وبگوییم که اوضاع و احوال امروزی و این تفرقه ناشی از عواقب چنین انحرافاتی محسوب میگردد. ضروری است که با اعتماد به نفس به کارگران جوان رجوع کنیم و بخواهیم که جهت یورش - نه در شک وتردید باقی ماندن و یا نقش منفی داشتن در پویایی جنبش سندیکایی- به صفوف مبارزه طبقاتی بپیوندند.
کار ما در جنبش سندیکایی عامل مهمی برای هواداری نسل جدید از مبارزه در جهت درست و اتحادشان، و افزایش آگاهی آنها برای تغییر اوضاع و یافتن متحدین خود در میان سایر جنبشهای عمومی میشود.
اول از همه، فدراسیون بایستی که مبارزه برای تشکل کارگران جوان در اتحادیهها را تشدید نماید. در میان کارگران جوان توهم و تردید عینی در باب اتحادیهها و عمل مشترک وجود دارد. این وضعیت منفی به دلیل فرصت طلبی و رهبری سازشکاری بوجود آمده است. ما بایستی تلاشها و کوششهایمان را دو چندان کنیم تا اعضای جدید را مطلع و آگاه سازیم، که بدون توجه به وابستگیهای سیاسی، سندیکا اولین شکل سازمان متشکل طبقهٔ کارگر بوده و برای همه ما مناسب بوده هست. ما میخواهیم که کمیتههای جدید اتحادیههای کارگری کمک کنند تا کارگران جوان را در سندیکاها متشکل نمایند و در کل ارزشهای جنبش کارگری را ارتقا داده، برای خواستهها با عملکردهای متنوع پاسخ دهند؛ ورزش و سرگرمیهای فرهنگی متنوع ایجاد نمایند. عملکرد کمیتههای جدید، در نهایت، ممکن است به بهتر نمودن سازمان طبقاتی در مبارزه برای مشکلات جوانان در صنایع گردد. همزمان با مبارزه اصلی در جهت رفع مشکلات اصلی کارگران جوان و بخصوص مبارزه علیه کودکان کار، لازم است که این مبارزات را با درخواستهایی مانند سالن ورزش مجانی، مراکز فرهنگی عمومی، و غیره پربارتر کرد. در زمینههای خلاقیت فرهنگی ما شکلهای بسیاری مانند گروههای فیلم و تئاتر، رقص و موسیقی داریم. از طریق این ابتکارات و قریحهها ما می توانیم مراسم متنوعی مانند مسابقات ورزشی و یا فرهنگی را در مقابل برنامههای شرکتهای چند ملیتی و سرمایهداری که زیر لوای «خانواده شرکتها» تشکیل میدهند، راه بیاندازیم.
بخصوص ما باید که در اتحادیههای کارگری گامهایی در رابطه با ایجاد کتابخانه، سازماندهی جلسات سخنرانی، معرفی کتاب، اقداماتی که جوانان را با کتاب آشنا نماید، برداریم. کنفرانسهای آموزشی، سمینارهایی در رابطه با تاریخ و ارتباط با سنن و مبارزات سندیکاها برگزار نماییم.
با اقدامات ما در اتحادیههای کارگری و با مسئولیت و رهبری خود، ما میتوانیم موارد زیر را سازمان دهی نمایم:
• برگزاری سخنرانی در مورد بیکاری و ساعات کاری
• گفتگو با جوانان در مورد موضوعاتی که نگرانشان میکند مانند نژادپرستی، مواد مخدر، ..... و از این قبل.
• برگزاری مراسم (مسافرتهای تفریحی – موسیقی) برای برجسته کردن اهمیت کار دستجمعی سندیکاها و از طریق مرور تاریخ اتحادیهها و جنبش عمومی آن.
• بحث و بررسی موضوعات خاص هر بخش صنعت و تم اصلی آنها (مانند حقوق اتحادیهها، بهداشت و ایمنی، حقوق و غیره) و اختلافات دو جریان اصلی جنبش سندیکایی در جبهه کارگری.
چالش اصلی برای شروع، جلب اعتماد جوانان است. قطعا عقاید و تفکرات جدیدی برای شروع خواهد بود مانند راهاندازی هیئت تحریریه برای انتشار نشریه و یا ایجاد یک ستون در روزنامه سندیکاها یا راهاندازی نشریه اینترنتی. همه این وظایف نیازمند علاقه شخصی و محرکه فردی و مسئولت جمعی، ابزار ایدیولوژیک و مبارزه جویانه است؛ نه این که در مشکلات روزانه غرق شدن و یا گزینش راه حلهای فردی؛ چرا که منظور مبارزه عظیم طبقه کارگر بوده و تزریق خون تازه به آن است.
معاونت جوانان فدراسیون، که در اولین سمینار بینالمللی و موفق جوانان ( ۱۸ تا ۲۰ نوامبر ۲۰۰۹) در کشور پرو برگزار شد، اولین قدم کوچک خود را برداشت. سمیناری که معاونت جوانان فدراسیون در پاناما از ۹ تا ۱۱ دسامبر ۲۰۱۰ برگزار کرد قدم مثبت دیگری بود. شرکت وسیع جوانان در ژوئن ۲۰۱۰ برای بزرگداشت ۶۵ سال بنیان گذاری فدارسیون جهانی سندیکاهای کارگری که در ژنو برگزار شد نشانگر علاقه نیروی جوان به جنبش سندیکایی و عمل مشترک است. ما در مقابل خود وظایف بزرگ سازماندهی جوانان را داریم. ما در مقابل خود وظیفه بزرگ سازمان دهی جوانان در عرصه کاری را داریم.
زنان
برای فدراسیون وجنبش سندیکایی طبقاتی کارگران، نقش زنان کارگر بسیار مهم است. نقش زنان درروند تولید، در سندیکاها، در مبارزات سیاسی حیاتی بوده و مبارزات عمومی را در حال حاضر و در آینده تقویت میکند. جنبش سندیکایی که بر اساس طبقاتی متشکل شده است همیشه در رابطه با حقوق مساوی زنان و برابری حقوق در محیط کار و زندگی مواضع اصولی و محکمی داشته است. ما علیه بردهداری و خرید و فروش زنان، حق رای زنان، حق پیوستن به سندیکاها، و شرکت آنان در زندگی اجتماعی و فرهنگی مبارزه کرده و خواهیم کرد. اغلب این حقوق در بسیاری از کشورهای سوسیالیستی بدست آمده است، آنان نقش شایسته خود را بدست آوردهاند.
اکنون در تمام کشورهای سرمایهداری زنان کارگر با استثمار بیرحمانهای روبرو هستند. آنان بخصوص به صورت پاره وقت و بدون تامین اجتماعی بوده و کارهای معمولی انجام میدهند. مزدی بمراتب کمتر مردان دریافت میکنند. مشاغل پایین را داشته و بیشترین آمار بیکاری را دارند. در بسیاری از کشورها آزار و اذیت زنان شدت یافته است، فحشا گسترش یافته؛ مهاجرتهای اقتصادی، مادران را از فرزندان و همسران جدا کرده و امکان تحصیل و مسایل فرهنگی و تفریح را به آنان نمیدهند. تمامی اینها عواقب سرمایهداری جهانی و تعرض شرکتهای چند ملیتی علیه توده مردم است.
طبق آمارِ مرکز آمار اروپا، در سال ۲۰۰۷ از ۸۰۰ میلیون کودکان بیسواد، دو سوم آنان دختران هستند. از هر ۵ نفر بچهای که به مدرسه نمیروند ۳ نفرشان دختر هستند. بنابر همان آمار ۳۱٪ از زنان شاغل اروپا نیمه وقت کار میکنند. همچنین این آمار نشان میدهد که هر سال ۱ میلیون نفر قربانی قاچاق انسان هستند، ۹۰۰۰۰۰ نفر از آنان دختر و زن هستند و فقط ۱۰٪ آنان پسر و مردان هستند.
زنان در تمامی قارهها در شرایط بد و دشوار به سر میبرند. در افریقا ایدز بین جمعیت زنان گسترش داشته است، در هندوستان ۲۰۰۰۰۰۰ دختر قبل از تولد سقط میشوند چرا که بچه پسر میخواهند. ۹۰ درصد قربانیان جنگها و اغتشاشات مسلحانه زن و بچه هستند، ۷۵ درصد مهاجرین مناطق درگیریهای نظامی را زنان و بچهها تشکیل میدهند.
این آمار و ارقام خود به اندازه کافی گویا هستند. این آمار تصویر واقعی از مسائل زنان را نشان میدهد. بعضیها میگویند که مسئله زن فقط بین زن و مرد است، که این یک دروغ بزرگی است. و یا از این امر دفاع میکنند که علت موقعیت زنان در جامعه ناشی از قدرت بدنی و روانی آنان است که این نیز دروغی بیش نیست.
مشکلات و مسائل زنان بطور تاریخی مشکل اجتماعی است که شامل تبعیضهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی علیه آنان در همه سطوح: خانواده، اجتماع و زندگی شخصی است. اولین بار مارکس و انگلس با مطالعات وتحلیلهای خود، اثبات نمودند که علت اصلی نابرابری اجتماعی زنان ناشی از مرحله تولید اجتماعی است. و آن در سیستم استثمار و سیستم مالکیت خصوصی قرار دارد. وضعیت زنان در مراحل مختلف تولید اجتماعی تغییر نموده است.
در جوامع اولیه که دارای مالکیت خصوصی نبوده است، زنان از حقوق مساوی برخوردار بودند.. حتی مادر بودن یک حق اجتماعی برتری بود. و این دوره «مادر سالاری» بود.
در فئودالیسم، زنان ملک شخصی مردان محسوب شد. مرد مالک حق سو استفاده و فروش زن خود در معاملات را داشت.
در سیستم سرمایهداری، ورود توده عظیم زنان به محیط کارخانهها، صنعت پایگاه آنان شد و یک عنصر مترقی گردید. این کار پایههای آزادی زنان گردید. اما علیرغم مبارزات سخت و دستآوردهابی مهم ثابت گردید که زنان در سرمایهداری به حقوق خود نخواهند رسید.
در سیستم سوسیالیستی ما دیدیم که در قرن بیستم، با اجتماعی کردن ابزار تولید، برابری حقوق پایه گذاری شد. زنان حق کامل در محیط کار، تحصیل، ورزش، بهداشت و سیاست بدست آوردند.
بر اساس همین، امر بدیهی است که هنگامیکه ما در مورد مسائل زنان صحبت میکنیم یعنی در باره استثمار، ظلم در اجتماع علیه آنان بنا بدلیل جنسیتشان (تبعیض اجتماعی و جنسی) است. این تبعیضها تاثیرات فرهنگی و روحی و اخلاقی در زنان داشته که مانع توسعه و برابری حقوق آنان میگردد. این اثراتِ منفی برای زنان کارگر، کشاورزان فقیر و خود- کارفرما یکسان است. زنانِ طبقۀ بورژوا وسایل و ابزار حل این مشکلات را یافتهاند. توجه وعلاقه فدراسیون برای زنان کارگر ادامه خواهد یافت و این امر نیاز به توجه بیشتری دارد.
خود- کارفرما
خود- کارفرمایی قشرعمومی بزرگی در کنار کارگران است. منافع آنان بطور نزدیک با حقوق و وضعیت کارگران مربوط است. به همین جهت ما آنان را بعنوان متحد طبیعی کارگران میبینیم. در واقع خود-کارفرماها از ناحیه به ناحیه به لحاظ اقتصادی و موقعیت اجتماعی فرق دارند؛ و آن منوط به میزان رشد سرمایهداری در هر کشوری است.
تجمع سرمایه در دست تعداد معدودی، رشد روزافزون تمرکز سرمایه در مراکز اقتصادی، منجر به حذف این لایه شده و با توجه به عدم توانایی در رقابت به سوی پرولتاریا رانده میشوند. این امری محرز است که این متحد طبیعی در تمامی نقاط جهان بر اثر بحران سرمایهداری با عواقب وخیمی روبرو شدهاند. ادامه حیات خود- کارفرماها بسیار مشکل شده است و عواقب آن افزایش بیکاری، نیروی کار بدون تامین اجتماعی، مهاجرت و فقر و افزایش کودکان کار میشود.
در اروپا و کشورهای غربی، خود-کارفرماها با عملکرد شرکتهای انحصاری و تمرکز تولید خرد شدهاند.
در جهان سوم وضعیت برای خود- کارفرماها که یا از طریق خانه یا سر چهارراهها و یا اطراف شهر کار میکنند حتی بدتر است.
در امریکای لاتین و مرکزی، برای مثال، بخشی از مردم مثلا بعنوان «مستقل » کار میکنند.
در آسیا و افریقا نیز بخش بزرگی از خود-کارفرماها را زنان تشکیل میدهند که با مشکلات شدید فقر روبرو هستند و تلاش میکنند که خود و خانواده شان را فقط زنده نگاه دارند.
در مجموع ما دریافتیم که در سطح جهان زحمتکشان دارای حق تامین اجتماعی نبوده و آنان در شرایط وحشتناک بهداشتی و ایمنی، ساعات کار طولانی کار میکنند. بخش عظیمی از آنان مهاجر، کودکان و زنان هستند.
در کنار دیگر اقدامات، فدارسیون بایستی در یک چارچوب کاری نقش رهبری برای طبقه کارگر داشته باشد و از کارگران دفاع نموده و مسائل ومشکلات آنان را در سطح مجامع جهانی مطرح نماید. و بین خود-کارفرماها و کارگران همآهنگی نماید.
ادامه در شماره آینده