رفیق جورج ماوریکوس به نمایندگی از طرف فدراسیون جهانی
سندیکاهای کارگری در سیونهمین کنگره (ث – ژ – ت؛ اف – ان – آی – سی) شرکت نموده و
طی سخنانی گفت:
رفقا، دوستان و همکاران گرامی،
به نمایندگی از طرف فدراسیون جهانی سندیکاها به
شما، کارگران صنایع شیمیایی در فرانسه، به اعضا و کادرهای فدراسیون ملی کارگران
صنایع شیمیایی فرانسه (اف- آی- آن- سی) درود میفرستم. ما حامل پیام تبریک
رفیقانه به زحمتکشان فرانسه هستیم. طبقه کارگر فرانسه نقش بزرگی در جنبش سندیکایی
داشته و همواره در کنار فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری بوده است.
خواهران و برداران،
کنگره شما، سیونهمین کنگره (اف- آی- آن-
سی) ، در یک برهه حساسی برگزار میشود که طبقه کارگر در سراسر جهان علیه
بیعدالتی و سیاستهای وحشیانه و ناعادلانه و سختی مبارزه میکنند.
برای
این دوره میتوان دو مشخصه اصلی تعریف کرد:
۱- بحران عمیق در سیستم سرمایهداری
در سرتاسر اروپا، در تمام جهانِ سرمایهداری،
بحران عمیق، عظیم و طولانی است. برای مردم و کارگران عواقب این بحران سخت و طاقت
فرساست. بیکاری سر به آسمان میزند. آمار رسمی بیکاری نگران
کننده است:
یونان ۲۷.۴٪
اسپانیا ۲۶.۷٪
کرواسی ۱۸.۶٪
قبرس ۱۷.۳٪
پرتغال ۱۵.۵٪
اسلواکی ۱۴٪
بلغارستان ۱۲.۹٪
ایتالیا ۱۲.۷٪
این وضعیت در بین جوانان و زنان حتی
بدتر است. بیکاری در ذات سرمایهداری و همزاد سرمایه بوده است و تهدیدی برای
مبارزات زحمتکشان است.
همزمان ما شاهد خصوصی سازی وسیع صنایع
اقتصادی- کلیدی هستیم. دستمزدها و بیمه بیکاری مورد یورش قرار گرفته است و آنها را
کاهش داده و محدود میکنند. حقوق اجتماعی را نیز در حال پس گرفتن بوده و کارهای
غیر رسمی، کارهای غیرقانونی همهگیر شده است. تعرضات کارفرما و دولت گسترش
یافته ودولتها از استبداد بعنوان سلاح استفاده میکند.
در
اروپا نئو فاشیسم، خارجی ستیزی و نژادپرستی گسترش یافته و در
حال تبدیل شدن به یک دشمن مهلک برای زحمتکشان و جنبش اتحادیهها و نیز مبارزات
توده مردم است؛ و این واقعیت امروزین سرمایهداری است.
اتحادیه اروپا، صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و دولتها
- چه آنان که محافظه کاران جدید بوده و چه سوسیال دموکرات- ادعا میکنند که این بحران
فقط «بحران بدهیها» است!.
همه ما در واقع به مسئله بدهیها واقف هستیم؛ بطور مثال در
یونان، پرتغال، اسپانیا، ایتالیا، ایرلند وغیره. اما یورش به روابط کارگری، کاهش
دستمزدها، حمله به تامین اجتماعی، خصوصی سازیها، قیمت بالای همه اجناس در همه
کشورها عادی شده است، چه دارای بدهی باشند یا نباشند. بحران سرمایهداری همه امور
را چه اقتصادی و چه سیاسی و چه محیط زیست را احاطه کرده است. تصویر موجود تصویری
فاسد، ناعادلانه و سیستم اجتماعی وحشی است.
مبارزات مهمی در
یونان، پرتغال، اسپانیا و دیگر کشورها جاری است؛ مبارزاتی که همه هدایت شده علیه
فساد سرمایهداری است.
دومین مشخصه اصلی این دوره تجاوزات امپریالیستی است.
در اوکراین، سوریه، مالی، جمهوری افریقای مرکزی، رقابت بین
امپریالیستها هر روزه تلفات جانی میگیرد. همانند مورد لیبی، عراق، افغانستان
امپریالیستها ادعای دخالت انسان دوستانه را دارند!، روزانه مردم بیگناه را میکشند،
موجب موج وسیع جنگ زدگان و مهاجرین شدهاند و به اصطلاح برای حفاظت از «دموکراسی»
و «آزادای» انجام میدهند. امپریالیستها تظاهر به این امر میکنند. ما حقایق را
میدانیم و آنان برای غارت منابع طبیعی و ذخایر اقتصادی، نفت، گاز، بدست آوردن سهم
جدیدی در دخالت در امور آنان و گسترش سیاستهای درازمدت منطقهای خود و بازیهای
درازمدت علیه مردمان آن کشورها، علیه ثروت طبیعی این کشورها که دخالتهای خارجی
سعی بر دخالت در امور منطقه را دارند.
و ما در این تصویر بایستی که تجاوزات ممتد دولت اسراییل
علیه مردم لبنان و مردم فلسطین را اضافه بکنیم که بطور غیر قانونی حق داشتن دولت
مستقل آنان را انکار میکند.
رفقا و همکاران و دوستان گرامی،
در مواجهه با این اوضاع یک پرسش مرکزی و دیرینه مطرح میشود:
طبقه کارگر امروزه چه نوع جنبش سندیکایی
نیاز دارد؟ برای شرایط امروزی چه
نوع جنبش سندیکایی را باید سازمان داد؟
-آیا یک جنبش سندیکایی مشوق حکومتها را میخواهد یا
آن جنبش سندیکایی را که مبارزات علیه سیاستهای ضد مردمی را رهبری و متحد کند؟
-آیا خواهان یک جنبش سندیکایی تماشاگر صرف بوده و یا یک
جنبش فعال در خط اول مبارزه که در روند حوادث
تاثیر گذار بوده و مطالبات را گسترش دهد؟
- آیا خواهان جنبش سندیکایی همکار و شریک سرمایهدارها بوده
یا دارای ابزار مبارزاتی قوی بوده که برای مبارزه و درخواست مطالبات ضروری است؟
-آیا خواهان یک جنبش سندیکایی «شریک و هم صحبت در گفتگوهای
اجتماعی» بوده و یا جنبشی که مطالبات را پیش بینی کرده و همه اشکال مبارزه را برای
حصول به آنان بکار خواهد برد؟
-آیا خواهان یک جنبش سندیکایی بدون ایدئولوژی و برنامه
سیاسی بوده و یا خواهان یک مدرسه مبارزه که دارای ایدئولوژی و اهداف سیاسی بوده
باشد که آنان را برای نابودی توحش سرمایه رهبری خواهد کرد؟
-آیا خواهان جنبشی است که فقط مسائل و مشکلات را بیان کند
یا اینکه به نفع مردم و زحمتکشان در حل مشکلات راه حل ارایه دهد؟
-آیا خواهان جنبشی است که با اتحادیه اروپا، صندوق بینالمللی
پول و بانک جهانی همکاری کند و یا جنبشی که همبستگی بینالمللی را سازمان دهی
نموده و طبقه کارگر را در هر گوشه جهان حمایت نماید؟
رفقا و دوستان،
برای فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری- که در سال ۱۹۴۵ پایه
گذاری شد و هم اکنون ۸۶ میلیون نفر از کارگران و زحمتکشان از ۱۲۰ کشور جهان را بهعنوان
عضو دارد- پاسخ پرسشهای بالا روشن است.
علاوه بر آن نیاز است که تاکید کنیم که امروزه لازم است که
مراتب بوروکراتیک موجود در سندیکاها را نقد کنیم، ما بایستی که حرفه گرایی و فساد
را به چالش بکشیم.
برای یورش به همه این پدیدههای منفی لازم است که شکل
طبقاتی و مبارزه جویی و انترناسیونالیستی سندیکاها را در همه سطوح تقویت نماییم.
ما از همه سندیکالیتهای مبارز فرانسه، اروپا و همه جهان
دعوت میکنیم تا برای یک شرایط بهتر برای امروز، فردا و یک دنیای عادلانه وبدون
استثمار، روی نکات پایهای که در بالا ذکر کردیم کار کنند.
با تشکر از شما